Skip Navigation Links

            اخبار

ترجمه مقاله تولید یک پیامبر از نشریه سینما توگراف



ترجمه مقاله تولید یک پیامبر از نشریه سینما توگراف
Production Slate, American Cinematographer, March 2010
به قلم: بنجامین ب.

ترجمه:گلنار یار محمد

ژاک اودیار  کارگردان و استفان فونتین  فیلم بردار، AFC، در منطقه 19 پاریس کنار میزی نشسته، با یادآوری مشقاتی که در هنگام نخستین نمایش یک پیامبر  در فستیوال فیلم کن 2009 تجربه کرده بودند، می خندیدند. به دلیل وجود ضرب العجل، فیلم سازان توافق کرده بودند برای نمایش فیلم خود از پروجکشن دیجیتالی 2K با فرمت JPEG2000 استفاده نمایند. فونتین می گوید او می دانسته که سیستم دیجیتالی برای فیلمی که با 35 میلیمتری فیلم برداری شده، مناسب خواهد بود، اما اودیار اعتراف می کند که "توماس شکاک"  بوده است. چراغ ها خاموش شده، و با آغاز فیلم، اودیار شگفت زده شده است. او به خاطر می آورد: «من فیلم ام را یافتم! و همان زمان بود که به مهارت استفان در کار پی بردم. شبیه آثار کاراواجیو  بود... رنگ پوست ها، سایه ها، وضوح تصویر. باورنکردنی بود!» یک پیامبر جایزه بزرگ  فستیوال را از آن خود ساخت.
اودیار، در مورد کیفیت نمایش در کن، که بوسیله پروژکتور کریستی DLP CP2000 با سیستم پیکربندی شده با XDC فراهم می شد، می گوید: «من، نسبت به استفان، اطلاعات کمتری در این باره دارم، اما فکر می کنم ترکیب 35 میلیمتری، واسطه دیجیتالی و JPEG2000 واقعاً معجزه آساست. دورگه ای که زیبایی 35 میلیمتری را دوچندان می کند.» فونتین توضیح می دهد که، پس از انجام چندین آزمایش مقایسه ای، انتخاب فیلم سازان فیلم برداری با 35 میلیمتری، به جای 16 میلیمتری یا دیجیتالی، بوده است، چون 35 میلیمتری، نسبت به سایر فرمت ها، حالت نمایشی کمتری دارد. به گفته او: «16 میلیمتری خیلی زیبا بود، اما حس کاذب مستندگونه ای را ایجاد می کرد، یک جور خودنمایی.»
یک پیامبر، دومین همکاری اودیار با فونتین (بعد از فیلم "به شدتی که قلبم می زد" ؛ سپتامبر 2005) بوده، شش سال زندان جوانی عرب- فرانسوی به نام مالک (طهار رحیم)  را پی گیری می کند، کسی که از مجرمی پیش پا افتاده به رهبری برگزیده تبدیل می شود. داستان با ورود مالک به زندان آغاز می شود. در آنجا، توسط رئیس قدرتمند زندان که مردی کُرسی تبار به نام سزار (نیلز آرِستروپ ) است، به انفرادی اعزام می شود، و رئیس با او اتمام حجت می کند: یک عرب را بکش یا خود کشته می شوی. به دنبال صحنه هایی دلخراش، مالک به یک آدمکش تبدیل می شود و در پی آن به عضویت گروه زندانیان کُرسی، که دارای امتیازاتی هستند، در می آید. اعضاء گروه با او مثل یک خدمتکار رفتار می کنند. به مرور زمان، به خاطر زیرکی و شجاعتی که مالک از خود نشان می دهد، بالاخره در قلمرو زندان برای خود جایی باز می کند، زندانی که، آن گونه که یک بار یکی از محکومان به او می گوید: «هدف اینه که وقتی می ری بیرون یه خرده کمتر از وقتی که وارد شدی احمق باشی.» وقتی مالک بالاخره زندان را ترک می کند، واقعاً یک مرد خودساخته است.
اودیار در نظر داشت در لوکیشن یک زندان اروپایی فیلم برداری کند اما خیلی زود به این نتیجه رسید که نیاز به آزادی عمل بیشتری دارد. یک پیامبر در کارخانه ای متروک فیلم برداری، و ساختمان سلول ها در طبقه ای حدوداً 30 فوت بالاتر از حیاط ساخته شد، یک مزیت دیگر برای صحنه پردازی. طراح تولید، میشل بارتِلِمی ، با ساخت یک "سلول مدل" به عنوان صحنه شروع کرد، که دیوارهای نازک قابل جابجایی و سقفی باز داشت. اودیار به خاطر می آورد: «صدا و شکل و احساسی که ایجاد می کرد نادرست بود.» در نتیجه، تصمیم گرفت سلول هایی با دیوارهای ضخیم و سقف واقعی بسازد.
محدودیت نماهای داخلی برای فونتین تعیین کننده چگونگی استفاده از امکانات نورپردازی داخلی و تنظیم دوربین بود. او متوجه شد که در هر سلول نقاطی جهت "تنظیم" دوربین وجود دارد. اغلب منابع نور می بایستی در صحنه ایجاد می شدند. منبع نور اصلی داخلی با صحنه پردازی معمول مطابقت داشت: لامپ های فلورسنت لوله ای روی سقف ها و دیوارها. فونتین متذکر می شود که دلیل انتخاب لامپ های لوله ای، کیفیت بهتر انتشار نور، نسبت به لامپ های رشته ای بود. 
هر ردیف از سلول ها پنجره هایی داشتند که رو به حیاط زیر بود. مزیتی که ملودی مکرر فیلم را ایجاد می کرد، چون مالک اغلب از پنجره سلول خود به جمعیتی که در حیاط بودند می نگریست. بنابراین، طرح نورپردازی زندان برای فونتین را ترکیبی از لامپ های لوله ای و روشنایی روز تعریف کرد. فیلم بردار، برای تطبیق با تغییرات روشنایی روز از پنجره های سلول، تعدادی پنجره های مشابه با مقادیر متفاوت چگالی خنثی داشت، بنابراین برای تغییر چگالی کافی بود که کل پنجره به سرعت تعویض شود. فونتین گاهی می توانست از روشنایی ضعیف روز که از پنجره های سلول می تابید به عنوان مکمل استفاده نماید؛ این کار با استفاده از پروژکتور 18K اچ ام آی بر روی کوندوری بیرون از پنجره انجام می شد، به همراه دو پروژکتور 6K که برای ایجاد نوری ملایم تر از پس یک چارچوب پوشیده شده با موسلین رنگبری شده می تابید. او می گوید: «اما وقتی که ما کنار پنجره می رویم، این اندازه نور وجود ندارد.»
فونتین، هنگام فیلم برداری داخل سلول ها، با لامپ های فلورسنت سقفی و گاهی به همراه دیواری شروع می کرد. او با کم کردن نور و گاهی اضافه کردن چراغ های فلورسنت لوله ای دو-لامپی یا چهار-لامپی کینوفلو  تغییرات روشنایی داخلی روز و شب را ایجاد می کرد. او برای ایجاد تغییرات کیفی و کمی نور احساس آزادی عمل می کرد چون «فیلم که مستند نبود». اودیار متذکر می شود که این تغییرات به جلوگیری از یکنواختی صحنه پردازی ها کمک می کرد. به گفته کارگردان، یکی از چالش های ساخت فیلم از زندان این است که: «زمان بی حرکت می ماند. نورپردازی است که زمان را تفکیک می کند و به شما امکان می دهد که زمان متفاوتی را خلق کنید، و دیگر محدود به رعایت ترتیب زمانی اکیدی نباشید.»
احساس جهت مند بودن نور در زندان ریشه در واقع نمایی چراغ های لوله ای و روشنایی روز دارد، اما بیشتر روشنایی داخلی از بالا می تابد، و فونتین از تیره تر کردن چشم خانه ها و سایه دار، و حتی مبهم ساختن چهره ها هیچ ابایی نداشت، چنان که در صحنه ای که در آن سزار از مالک می خواهد یک نفر را بخاطر او بزند می بینیم. برخی صحنه ها، مثل گفت و گویی که کنار پنجره صورت می گیرد، کاملاً با نیمرخ سیاه ساخته شده است. فونتین با لبخندی تصدیق می کند که از نور کامل خیلی کم استفاده کرده است. اودیار اضافه می کند: «موضوع واقع نمایی است –همیشه که همه چیز قابل دیدن نیست.» فونتین از نورپردازی شدید نیز، بویژه در صحنه های خارجی زندان، دریغ نکرده است.
یک پیامبر اولین فیلم بلندی بود که فونتین با فوجی فیلم برداری کرده بود؛ او از دو نوع اِتِرنا 500 8573 و F-54D 8522 استفاده کرد. گاهی، زمانی که نور کم زمستانی لازم بود، از فیلم مخصوص نمای خارجی نوع فَست استفاده می کرد. او خاطرنشان می کند: «فوجی کنتراست دارد اما کمتر از کداک اشباع شده است. در رنگ های آبی و سبز-آبی خیلی دقیق است. رفتن از رنگی به رنگ دیگر بسیار تدریجی صورت می گیرد، بدون اینکه خیلی اشباع شده باشد.»
فونتین اعتراف می کند که در مورد دمای رنگ خیلی سخت گیر است. روشنایی لامپ های لوله ای معمولاً برای نور روز با ژل اصلاح می شد؛ بدین ترتیب که از طیف فلورسنت ولتاژهای کوتاه مدت سبز رنگ کاهش می یافت. تعدادی از منابع روشنایی، نظیر چراغی که بالای آینه سلول مالک روشن بود، رنگ گرم تری داشتند تا برخی لحظات درون نگرانه کاراکترها را متمایز سازند. سکانس های خارجی زندان اغلب گرم تر هستند، نظیر ماشینی که از مارسی می آید و در نور آفتاب می درخشد، و گاهی با رنگی اشباع شده تر، مثل صحنه های رانندگی در شب.
فونتین، در نور روز، به همراه تنگستن، از یک C85 به جای 85 استفاده نمود، که به نظر او «رنگ را خیلی بیشتر اشباع می کند. 85 دقت کمتری دارد، و بنابراین شما یک نگاتیو آبی تر خواهید داشت. این مانع نمی شود که بعد از آن، اگر لازم باشد، رنگ مایه های گرم تری را به دست آورید. فقط اشباع رنگ در همه جا کمتر است.»
فونتین، که تقریباً تمام کار فیلم برداری یک پیامبر را به صورت دوربین-روی-دست انجام داده است، با دوربین آتون 35-III  (با لنزهای اصلی کوکی اس4  و یک زوم اَنژنیو اُپتیمو 27-68 میلیمتری ) کار کرد. برای چند قسمتی که با سرعت بالا فیلم برداری می شد از یک اِری 435  استفاده شد. یک بار در سکانس فرودگاه از دالی (پایه سیار دوربین) استفاده شد، و یک بار هم از یک دالی غیرمعمول قائم درست قبل از خاص ترین صحنه فیلم استفاده شد، یعنی صحنه حرکت آهسته تیراندازی به داخل وَن، که اودیار آن را لحظه ای توصیف می کند که «مالک تبدیل به قهرمان فیلم می شود.»
با وجود اینکه اودیار می خواست برخی صحنه ها را با دوربین پوشش دهد، برش نهایی تقریباً فقط از فیلم های دوربین الف فونتین تشکیل شده است. کارگردان می گوید: «این تنها راه بود برای این که خوب از کار دربیاید.»
فونتین اظهار می دارد که او «بازیگران یا صحنه ها را نورپردازی» نکرده است، بلکه در عوض توضیح می دهد که چگونه «محیط نورانی» را ایجاد کرده که احساس می کند شخصیت فیلم دوست دارد در آن متحول شود. او خاطر نشان می سازد: «من سعی نمی کنم نگاه کنم؛ سعی می کنم از نقطه نظر او ببینم.»
در بعضی برداشت ها، اودیار از فونتین خواست که آنچه او "سیاه-سابی"  می خواند را انجام دهد، یعنی قسمتی از فریم را با ایجاد دایره تمرکز ضعیف بوسیله گرفتن دست اش در جلوی دوربین، محو کند. با این تکنیک ساده، در صحنه های آغازین، و در سخنان سزار به مالک برای اینکه به او یادآوری کند چه کسی رئیس است، نقطه نظر اول شخص نشان داده می شود.
یک پیامبر غنای خود را تا حدودی مدیون چند مونتاژ کوتاه از صحنه های واقعی است: سکانس های کوتاهی که یک قصه جنبی را به طور خلاصه نشان می دهند. برای مثال، دوست مالک، جُردی (رِدا کِتاب )، داستان سوداگران موادی را تعریف می کند که براثر بدشانسی، خودروشان در مقابل مأموران خراب شد. داستان به صورت تعدادی تصاویر به هم پیوسته با حرکت از چپ به راست است، که در آن می بینیم قاچاقچیان خودرو را هُل می دهند، مأموران گمرک را می بینند، و سپس به تصویر آن ها که دست بسته بر زمین افتاده اند و مواد مخدر از مخفی گاه خارج شده است، ختم می شود. اودیار می گوید: «ما به یک پیامبر به عنوان اودیسه ای اندیشیده بودیم که داستانها و شخصیت های بسیاری دارد.» او در شگفت است که گاهی «حفره های درون داستان» به پرمایگی آن می انجامد. «وقتی شروع به نوشتن می کنید، به خود می گویید که هر کشویی که باز شده باید بسته شود، و هر شخصیتی که نشان داده شده می بایستی درک شود، اما این درست نیست. انواع خاص شخصیت های ثانویه ای هستند که ضرورتی ندارد داستان شان به نتیجه برسد. این مثل مراحل کار یک موشک است – شما باید خود را از اولی جدا کنید تا دومی به کار بیافتد.»
«وقتی داستانی می نویسید، البته، برای وضوح، قابلیت فهم و مراحل طرح ریزی داستان، اهداف نمایشی دارید، و در برخی مراحل آن را نگاه می کنید و می گویید "آخ، آره، خوش ساخته. همه چیز رو می فهمم." و همان وقت است که شما باید در پی خلق حفره هایی در داستان باشید. کف پوش های چوبی هستند که باید بشکنید، که باید بردارید؛ این کار را می توان در حین نوشتن، فیلم برداری یا تدوین انجام داد. پس، دفعتاً، تماشاگر می تواند بیش از آنچه دیده یا شنیده را تصور کند.»  
فیلم سازان ابتدا برای پایانی فتوشیمیایی  طرح ریزی کرده بودند، اما به دلیل ضرب العجل جشنواره کن و افزایش تعداد شات هایی که نیاز به کار روی جلوه های بصری داشتند، بالاخره DI را انتخاب کردند.  این کار در اِکلِر  با 2K انجام شد. در آنجا فونتین با همکار قدیمی اش، ایزابل ژولین  رنگ پرداز، کار کرد؛ فیلم بردار تأکید می کند که برای او DI  (واسطه دیجیتالی) تنها می تواند در خدمت تداوم تیرگی رنگ موجود در نگاتیو باشد.
در گفتگو با اودیار و فونتین، می توانید اطمینان شدید و دوجانبه آن دو را احساس کنید. اودیار با یادآوری این موضوع موافقت خود را اعلام می کند که «با استفان، هرگز احساس خطر نمی کنید. ما هیچوقت بحث نمی کردیم چون هیچکدام از ما نمی گفت: "نمی تونیم این کار رو بکنیم. خیلی خطرناکه." این مسئله اصلاً برای ما پیش نیامد.» فونتین می افزاید: «ضمناً ما هیچوقت به دنبال این نبودیم که فیلم زیبایی بسازیم. ما اصلاً در این مورد حرف نزدیم.» 
در هنگام فیلم برداری، فیلم سازان با سرعت کار می کنند، اما فونتین خاطرنشان می کند که با این وجود او "برای اندیشیدن" فرصت داشته است. او به اودیار یادآوری می کند: «تو به من گفتی که ما پیشرفت کردیم.» کارگردان پاسخ می دهد: «فکر می کنم که کردیم، و حالا تو مرا بهتر می شناسی، پس به همین دلیل من خیلی به تو اعتماد دارم. ما برای اندیشیدن و حرف زدن وقت داشتیم، اما من می خواستم در پایان غافلگیر شوم. این جادوی سینماست.» 

مشخصات فنی:
سوپر 1.85:1  
سوپر 35 میلیمتری 3-عملکردی 
آتون 35-III ؛ اِری 435
پاناویژن پریمو و لنزهای سیستم 65
لنزهای کوکی و آنژنیو
فوجی اِتِرنا 500 8573، F-64D 8522
واسطه دیجیتالی

شرح تصاویر:
صفحه 18- مالک (طهار رحیم) مجرمی خرده پا که فقیر، بی سواد و بدون خانواده یا دوستی، به یک زندان فرانسوی وارد می شود. یک پیامبر نامزد دریافت جایزه آکادمی برای بهترین فیلم خارجی زبان بوده است. 
صفحه 20- پس از اینکه مالک یک مرد عرب (هشام یعقوبی) را، که تهدیدی است برای اهالی کُرس حاکم بر جامعه زندان، به قتل می رساند، روح قربانی به سراغ او می آید.
صفحه 21- از بالا، در جهت عقربه ساعت: سزار (نیلز آرستروپ)، رهبر کُرسی ها، تبدیل به حامی مالک می شود؛ فیلم بردار، استفان فونتین، AFC، نزدیک رحیم خم شده و گروه برای فیلم برداری در صحنه نسبتاً کوچکی آماده می شوند؛ کارگردان، ژاک اودیار، در دقایق آخر به ستاره فیلم توصیه هایی می کند، ضمن اینکه فونتین برای فیلم برداری آماده می شود.

 

دیـــده بــان
HyperLink
HyperLink
HyperLink
HyperLink
      با وارد كردن ایمیل خود در فرم زیر اخبار جدید بطور خودكار برایتان ارسال می شود:    
       
 
 
   
     
صـفـحـه اول     دربــــــاره       تــــمــــاس       English  
 
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به خانه سینمای ایران است
All Rights Reserved, Khanehcinema.ir 2008-2010
Developed by Rayan goustar - Designed by Hamidreza Studio