اخبار
| متن کامل گفتگوی محمد مهدی عسگرپور (مدیر عامل خانه سینما) با رادیو نمایش |
روابط عمومی خانه سینما متن کامل گفتگوی محمد مهدی عسگرپور (مدیر عامل خانه سینما) با رادیو نمایش ، در روز پنجشنبه 12 آبان ماه را منتشر کرد سینما حال و روز خوبی ندارد واقعیت این است که سینمای ایران این روزها حال و روز خوبی ندارد و این مساله برآمده از اقتصاد و فرهنگ کشور است. سینما در اوایل انقلاب اوضاع خوبی داشت اما رفته رفته مشکلاتی پیش آمد که با ادامه یافتن، شرایط را به امروز رساند. مدیریت تلویزیونی به سینما تسری یافته یکی از مشکلات سینما آن است که برای مدیریت آن روش درستی درنظر گرفته نشده! به نظر میرسد مدیریتی که در سینما در پیش گرفته شده بیشتر مناسب حال تلویزیون است. تلویزیون چون به طور مستقیم در تولید پروژه هایش سرمایه گذاری میکند برای همین دائما تاکید دارد که سیاستهایش را وارد پروسه تولید کند؛ دقیقا همین شیوه مدیریتی است که در سینما هم در پیش گرفته شده و نتیجه آن این است که مدیران سینمایی به طور مرتب در جهت محدود کردن پیش میروند. فیلمهایی پرفروش میشوند که قابل دفاع نیستند کافی است آثار پرفروش پنج سال اخیر را مرور کنیم تا ببینیم بخش عمده فیلمهای پرفروش حتی مورد دفاع مدیران دولتی هم نیستند. جالب اینجاست که در همین اوضاع با پدیده ای روبرو میشویم مثل فیلم فرهادی که تا آستانه توقیف هم پیش میرود ولی وقتی اکران میشود فروشی میلیاردی را تجربه کرده و حتی در جهان هم افتخارآفرین میشود!
راهکار خانه سینما در مقام برخورد با تلاشهای که برای محدود کردن اختیارات و امکانات و نیز تحکم این نهاد صنفی چیست؟
بخش عمده این ماجرا به زیرساختها برمیگردد و ممکن است به مدیران امروز ارشاد هم برنگردد و آن هم به این معناست که اقتصاد هنر در کشور ما دولتی تعریف شده است و تقریبا بخش خصوصی به شکل جدی نداریم. این توهین تلقی نشود برای بخش خصوصی فعال. در واقع آن زیرساختها و زمینه طبیعی فعالیت آنان نمیتواند شکل بگیرد. به همین دلیل دولت روز به روز فکر کرده باید وظایف خودش را در این حوزهها جدیتر بگیرد. سینما از روزی که بعد از انقلاب در کشور ما مهم تلقی شد و در دهه 60 در حالی که کشور ما در حال جنگ بود بسیار از فیلمهای ما توانستند در بازارهای بینالمللی بدرخشند. مدیران دولتی ما از وقتی فهمیدند سینما مهم است فکر کردند که باید بیشتر مراقبت کنند. تا اینجا درست بود، اما اینکه چطور مراقبت کنند مترادف شد با شکلگیری ادارهکلهای مختلف نظارت بر این، نظارت برآن ونظارت بر همه چیز. اصلا فکر نکردند این مراقبت میتواند شکل دیگری داشته باشد که نقش دولت را پنهان کند، مثل کشورهای مترقی. نهادهای صنفی هم در حوزه هنر همین طور تعریف شدند و همه اینها با یاری دولت کار خود را شروع کردند، اما به محض اینکه از یک نهاد صنفی بخواهد درخواستی داشته باشد، چه به عنوان عضو، مقامپاسخگو یا کسی که از بیرون نگاه میکند؛ در همه این شرایط دولت فکر میکند باید در مقام پاسخگویی برآید و به این دلیل که شاید زمانی کمکهایی هم به صنف کند، حس مالکیت هم پیدا میکند. بعضی وقتها کمک هم نمیکند و هم چنان حس مالکیت دارد. مثل اتفاقی که در دو سال گذشته در خانه سینما افتاد که ما چند ماهی از وزارت ارشاد بودجه دریافت نمیکردیم، اما هر ماه موظف بودیم گزارش مالی ارائه دهیم.
معضل ما نگاه دولتها به نهادهای صنفی است این به نوع نگاه دولتهای ما برمیگردد که نهادهای صنفی را در حوزه هنر نمیتوانند تحمل کنند، سعه صدر پایینی دارند. یکی از مدیرانی که در دعوای فعلی ما با ارشاد موثر بود، بعد از رفتن آمد و عذرخواهی کرد، اما چه فایده داشت. او دو سال مسئولیت جایی را داشت و بعد رفت و آمد گفت ببخشید من موظف بودم چون پست دولتیام این طور ایجاب میکرده است. ما با این پدیده دائما مواجه هستیم. این به صورت کلی است و آنچه امروز مواجهیم بحث تخریب خانه سینما و جایگزین کردن آن با چیز دیگری است که الان نمیدانیم چیست. چون این موضوع در ادبیات مدیران وزارت ارشاد بوده روی آن تاکید میکنم. آنان بارها گفتهاند که ما با یک خانه سینمای اصلاحشده حاضریم کار کنیم. این اصلاحشده باید تعریف شود. شرطهای مختلفی هم گذاشته شده بود که در صورت تحقق، بودجه خانه سینما وصل شود، واز این جا هم شروع شده بود که مدیرعامل خانه سینما باید عوض شود. این ادبیات و رفتارها در شان یک مدیر فرهنگی که ادعای سعه صدر میکند نیست. در این مقطع بود که حمیت بزرگی شکل گرفت و خود اهالی سینما آمدند و به خانه خودشان کمک کردند و ما مشکلات مالی را تا حد اینکه به حیات طبیعیمان برگردیم رفع کردیم. امروز مشکل بزرگ و سوء تفاهمی که وجود دارد این است که اگر من به عنوان مدیر دولتی تسلط روی کاری که انجام میدهم نداشته باشم و شخصیتم کاریزماتیک نباشد، حتما باید دشمن داشته باشم تا بتوانم به حیات طبیعی خودم ادامه دهم و زندگیم معنا پیدا کند. آنچه که ما امروز با آن مواجهیم این شکلی است. حتی برای اثبات این موضوع می توان اظهارنظر تمام مدیران دولتی در حوزه سینما با تمام مسئولان خانه سینما در دو سال گذشته کنار هم گذاشت و به این قطعیت رسید.
رفتار دولتها با اصناف باید پدرانه باشد در این روند خیلی طبیعی است که مدیریت دولتی به دنبال این باشد که پرونده لیبرالهای سینما و کمونیستهای سینما و کسانی که ممکن است افکار دینی آنچنانی نداشته باشند را رو کند. تمام رفتارهایی که یک پدر به مفهوم واقعی نباید داشته باشد، اکنون دیده میشود که این میتواند سوءتفاهمهای زیادی را تولید کند. این باعث میشود بخش عمدهای از توان مدیر دولتی صرف همین دعواها شود و در ادامه فعالیت همراهان خود را از دست میدهد. یعنی خانه سینما به عنوان یک نهاد صنفی در دو سال گذشته نشان داده تعداد زیادی از بزرگان سینما پشتیبان همین خانه سینما هستند. من به حمایتهایی اشاره میکنم که بزرگان سینما سال گذشته از این هیئت مدیره خانه سینما به عمل آوردند. آن فهرست بلندبالا میتواند پشتیبان خوبی برای یک مدیر باشد. اینکه مدیری بخواهد برخلاف مسیر این پشتوانه حرکت کند ما را دچار صدمات بزرگی میکند که تا امروز شدهایم. ما در حوزه تولید و اکران از توان یک نهاد صنفی نمیتوانیم استفاده کنیم. به زودی با روندی که الان مواجه هستیم، شورای داوری که در خانه سینما هست. جدیدا زمزمههایی هست که شنیده میشود براساس آن این کار را هم می خواهند در درون دولت صورت بگیرد و خیلی از دستاوردهای سابق تخریب شود و اقدامات گذشته نادیده گرفته شود. اگر مسائل اینچنینی نادیده گرفته شود، از فردا دعواها و اختلافات بین اعضای صنفی که با آن مواجهیم به جایی منتقل میشود که معلوم نیست کجاست، لابد جلوی در دادسراها. یا بحث شورای اکران که سال گذشته با آن مواجه بودیم، موضوعی بود که مدیریت دولتی اصرار کرد از این (خانه سینما) پشتوانه استفاده نکند و خودش در دل خودش این فرایند را هدایت و حمایت کند، پس ما هم مخاطب یا منتقد میشویم. دایره سوء تفاهمها روز به روز افزایش یافته است. یکی دو نوبت به دوستان دولتی که سابقه دوستی داشتیم توصیه کردم وقتی شما بودجه خانه سینما را قطع میکنید مطمئن باشید از یک جایی این بودجه پیدا میشود. رزق و روزی این خانه از طرف صاحب آن که خداوند است میرسد که همین اتفاق هم افتاد و همین قطع کردن بودجه موجب شد حمیت خوبی در خانه سینما شکل بگیرد. اما به آنان گفتم شما با این رفتارتان آن محبت و مهر را میان ما و خودتان از بین بردید؛ چیزی که قبلا مورد توجه بود و حتی مدیرانی که رابطه خوبی با خانه سینما نداشتند سعی میکردند آن بودجه را قطع نکنند تا آن مهر و محبت میانه ما از بین نرود. نمیدانم این قطع کردن بودجه چه فضیلتی برای دولت میتوانست به همراه داشته باشد. این بودجه(خانه سینما) در حد بودجه یک فیلم بود که قطع شد.
کل بودجه سالانه ی ما به اندازه یک فیلم سینمایی بود ما با یک بدهی اساسی مواجه شدیم و تصورمان این بود که سوء تفاهمها برطرف میشود و این بدهیها پرداخت میشود. اما این اتفاق نیافتاد و ما اگر به قاعده سالهای قبل بگوییم به اندازه بودجه دو یا سه فیلم از ارشاد طلبکار باشیم. ما یک بدهی اساسی داشتیم حدود یکسال و نیم گذشته خود همکاران ما نزدیک به 200 تا 300 نفر جمع شدند، در جیب خودشان دست کردند و مقداری به خانه خودشان از عددهای بسیار پایین تا کسانی که بیشتر کمک کردند و مبلغ بسیار خوبی برای ایستادن ما روی پای خودمان جمع شد و کمکم در مسیر افتادیم و فکر میکنم تا یکی دو سال دیگر اگر این سوء تفاهم ادامه پیدا کند میتوانیم به راهحلهای بهتری هم برسیم.
ما هم در مسیر فعالیتهای خودمان دچار اشتباهاتی شده ایم وقتی سوء تفاهم به وجود میآید هر طرفی که بخواهند بحث کند از زاویه دید خودش موضوع را مطرح میکند و طرف مقابل را به عنوان یک خاطی در نظر خواهند گرفت. ما در شرایطی و کشوری زندگی میکنیم که برگزاری یک مراسم ساده مشکلات بزرگی خواهد داشت. من حتی از لحاظ اجرایی درمیگذرم. ما توان برگزاری یک برنامه عادی را در کشورمان نداریم. من منکر این نیستم که حتما ما هم در مسیر فعالیتهای خودمان دچار اشتباهاتی شدیم، چون ما هم در این کشور رشد کرده ایم و اندازه و بضاعتمان هم در همین حدی است که میبینیم. اما نکتهای در این میان هست. آن هم نگاه پدرانه کسی است که مسئولیت دارد. از آنجایی که اقتصاد هنر در کشور ما دولتی تعریف شده و دولتمردان هم دوست دارند در این حوزه حضور داشته باشند و حلاوت ممیزی را هم خیلی میپسندند، اینکه بایستند و یک جا ممیزی کنند، این را در ید اختیارات خود تلقی کردند و فکر میکنند باید حکم پدر را داشته باشند. بنابراین به صورت طبیعی اگر بین یک نهاد صنفی و یک جریان دولتی سوء تفاهمی به وجود آید عاقلانه و حکیمانه این است که مدیر دولتی به دلیل همین حکم و جایگاه پدری کوتاه بیاید.
اگر این اتفاق نیافتد، به دهان به دهان گذاشتنی مواجهیم که انگار دو نفر که همسطح و همشان هستند با هم صحبت میکنند در صورتیکه نه بودجه و نه شرایط شان برابری دارد. خانه سینما عرض و طولی کوچک دارد. بعضی وقتها با نقطهنظر کسانی که نمیدانند ماجرای ما را مواجه میشویم و برایمان جذاب است. بعضی وقتها هیئتهای خارجی به ایران میآیند، نمونهاش هیئتی از آکادمی علوم و هنرهای سینمایی( اسکار) بود دو سه سال قبل به ایران آمدند. آنان وقتی وارد خانه سینما شدند که سالن نمایشی 90 نفره دارند تعجب کردند، دنبال ساختمانهای دیگری از خانه سینما میگشتند.
بخش عمده ای از مسائل یک نهاد صنفی مسائل معیشتی است یا در همین کشاکشی که با مدیران دولتی داشتیم به یک نفر از آنان گفتم. اینکه شما اصرار دارید مدیرعامل خانه سینما عوض شود و احساس کنید قلهای جدید فتح کردهاید یک کار آزمایشی کنید و آن نفری را که معتقدید میتواند مدیرعامل خانه سینما باشد، 10 روز در آنجا بنشانید و ببیند با چه چیزهایی مواجه میشود. به شکل طبیعی ما با روزانه با پنج مراجعه کننده طور متوسط روبرو میشویم که دنبال وام 50 هزار تومانی به خانه خودشان میآیند. از خانوادهای که پدر خانواده آپاراتچی در یک سینما بوده و 10 سال قبل به رحمت خدا رفته و خانمی بازمانده با چهار بچه که به دنبال دریافت 50 تا 100 هزار تومان پول یا بن هستند. یا ما مراسم تشییع پیکر داریم در خانه سینما. کسی که قرار است مدیرعامل خانه سینما شود با این شرایط مواجه میشود. تصور غلطی که در این مدت ایجاد شده مبنی براینکه خانه سینما دارد کار سیاسی انجام میدهد و با 10 روز نشستن آنان در این خانه آن تصور از بین می رود. زیرا متوجه میشوند بخش عمدهای از مسائل یک نهاد صنفی مسائل معیشتی است و من همان زمان گفتم وقتی بودجه خانه سینما قطع میشود باید به این لج و لجبازیها به این شکل نگاه شود. در دورهای که من خودم در فارابی مسئولیت داشتیم، آیا این طور نگاه میکردیم به خانه سینما؛ خانه سینمایی که اتفاقا با آن در آن زمان درگیر هم شده بودیم. در همین دولت نهم که آقای صفارهرندی وزیر بودند، آقای جعفری جلوه معاون امور سینمایی بودند. در جشن آن سال ما دچار معضلی با وزارت ارشاد شدیم. بعد از جشن خیلی میخواستم ببینم معاون امور سینمایی با خانه سینما چطور برخورد خواهد کرد. ما دیدیم که او بعد از دو هفته براساس همان قسطبندی صورت گرفته بودجه خانه سینما را پرداخت کرد. او میخواست پیام دهد که اگر ما با شما سر موضوعی به سوءتفاهم و اختلاف میرسیم این مسائل را وارد دیگر حوزه ها نمیکنیم چون میدانیم شما در مجموعهای مدیریت میکنید که از این پنجهزار و دویست عضو شما شاید چهارصد و یا پانصد عضو را بشناسید که وضع معیشت معمولی دارند ولی واقعیت این است که بیش از دو سه هزار نفر در مورد مسائل معیشتی مشکل دارند. من شرم میآید بگویم بازیگری که سالها در سینمای ایران خدمت کرد، وقتی از دنیا میرفت خانوادهاش یک ریال برای تشییع جنازه اش نداشت و لابد مدیر دولتی هم میتوانست اظهارنظر کند که چرا به مسائل معیشتی اعضا رسیدگی نمیکنید. لابد این را هم نمیگویند ما دو سال بودجه نداده ایم. من به صنفهای مهم توصیه کرده ام در دورن خودتان صندوقی ایجاد کنید و به همکاران خودتان کمک کنید و فرض کنید فعلا یار و یاوری در این حوزهها ندارید.
تاسیس صندوق بیمه بیکاری و استقراء نظام صنفی از وظایف دولت بوده که تاکنون انجام نشده است برعهده دولت بوده که در برنامه چهارم توسعه مصرح است که صندوق بیمه بیکاری را راهاندازی کند، این اتفاق در همان نقطه صفر همچنان باقی مانده. برعهده دولت بود که استقرار نظام صنفی را به وجود آورد که این هم هنوز انجام نشده. من میپذیرم ما حتما دچار نقایص فراوانی بوده ایم، اما طرف مقابل باید این درک را هم داشته باشد که ما نهاد صنفی هستیم. من به مدیرکل نظارت و ارزشیابی برادرانه گفتم اگر ما با شما دچار چالشی شدیم، شما کوتاه بیایید چون شما با نهاد صنفی طرف هستید. نهاد صنفی وقتی با این ادبیات به آن نزدیک شوید در درون خودش آن خانواده بهم نزدیک تر میشوند و مستحکم میایستند، شما کوتاه بیایید تا که فکر کنیم شما پدر هستید.
مشکل سینمای ما پروسه ی غیر طبیعی تولید و نمایش فیلم است بحث مشکل فیلمنامه قدیمی است و آدرس غلط دادن از طرف مدیران دولتی از سالهای قدیمیتر است. مشکل بزرگ سینمای ایران مشکل تهیهکنندگی و پروسه تهیه فیلم است. اگر یک جریان طبیعی برای تولید و نمایش در سینمای ایران به وجود آید شما میتوانید امیدوار باشید که جریان نمایش تاثیر خودش را در تولید و جریان تولید تاثیر خودش را روی نمایش بگذارد. به همین ترتیب است که فرد متخصص این رویه به وجود خواهد آمد. یعنی ما امروز در یک جا مثل تلویزیون و سینما احساس کنیم فیلمبرداری یا صدابرداری اگر بد باشد، این سالنها نمیتوانند نمایش دهند همه تلاش خواهند کرد آن کیفیت را به وجود آورند. اما انگیزهای برای اینکه فیلمنامهای بهتر در سینمای ایران داشته باشیم، اساسا وجود ندارد که بابتش فیلمنامهنویس بهتر و فیلمنامه بهتر به وجود آید. ما بسیار فیلمنامههای خوبی داریم که ساخته نشده اند و شرایط تولید برای آنها فراهم نمیشود. شرایط تولید هم بنا به همان دلایلی که گفتم به وجود نمیآید. ما روند تولید و نمایش طبیعی نداریم. تهیه معضل بزرگ سینمای ایران است و تهیهکننده در مرحله بعدتر(قرار دارد). براساس جریان طبیعی سینما و آنچه که وجود دارد، اگر نشان دهیم فیلم از نقطه صفر تا انتها چطور پیش رفته، وقتی با فیلمهای خوب روبرو میشویم، تعجب خواهیم کرد که چطور سازنده این شرایط را نادیده گرفته و توانسته آن را پشت سر بگذارد. بر این اساس است که سالانه حدود چهار یا پنج فیلم خوب میبینیم. هر یک از این فیلمهای خوب میتواند با تعداد زیادی که ممکن است در طول سال ساخته شود مقابله کند.
آرزوی محمد مهدی عسگر بعنوان یک هنرمند و مدیر عامل خانه سینما چیست
بعضی وقتها فکر میکنم اختلالی به وجود آمده که ما را ادامه منطقی جریان فرهنگی چند صد ساله در کشورمان تلقی نکنند. این خطر بزرگی در داخل و خارج از کشور است. بزرگترین آروزی من این است که در درون خودمان، خودمان راضی باشیم و وقتی کسی از بیرون به ما نگاه میکند بداند این ملت ادامه منطقی همان جریان فرهنگی چند صد سال گذشته است که برگرفته از تفکر دینی، شرقی و انسانی خیلی نابی است که شاید در جاهای دیگر دنیا کمتر پیدا شود.
|