اصغر رفیعی جم در سال 1329 در تهران متولد شد . از نوجوانی به عکاسی علاقهمند بود تا اینکه به کمک یکی از دوستانش به مهرگان فیلم می رود و عنایت الله فمین را موقع فیلمبرداری زیر گنبد کبود ( مهدی رئیس فیروزه ، 1346) می بیند و یکی دو روز بعد به سلک همکاران مهرگان فیلم در می آید . کاری که به او محول می شود ، نصب چراغ های نورپردازی در گوشه و کنار پلاتو است ، اما با دقت و مراقبت به کار فیلمبرداری نظر می دوزد که به تشخیص او کارشان از دیگران یک سر و گردن بالاتر است . کار دستیاری رفیعی جم تا سال 1354 ادامه می یابد . او در اندیشه فیلمبرداری یک فیلم بلند سینمایی است که قرار می شود نعمت رفیعی ، تنهایی ( 1355 ) را تهیه کند ، عزیز رفیعی از استادیوم نقش جهان به مهرگان فیلم می رود تا مدیر فیلمبرداری تنهایی باشد و رفیعی جم به عنوان فیلمبردار انتخاب می شود . هفت هشت جلسه زیر نظر عزیز رفیعی کار می کند ، اما متوجه می شود خلاقیت او در فیلم اجازه بروز پیدا نمی کند و به این ترتیب در صدد فیلمبرداری یک فیلم مستقل بر می آید . با جوانی به نام میلاد ( ولی الله حسین زاده ) آشنا می شود که فیلمنامه ای داشت با عنوان یک داستان پیش پا افتاده . رفیعی جم سرمایه اندک فیلم را با حمایت مهرگان فیلم تامین می کند تا فیلمبرداری آن فیلم مجوزی برای فیلمبرداری فیلمهای سینمایی او باشد . یک داستان پیش پا افتاده را در وزارت فرهنگ و هنر برای حمید قنبری و عباس شباویز ، نمایندگان سندیکای هنرمندان نمایش می دهند و آن ها مجوز کار رفیعی جم را صادر می کنند . (( دیدم اگر قرار است فیلمبردار یک فیلم سینمایی باشم ، ناچارم در همان خط معمول حرکت کنم ، با همان نوع کارگردان و در همان قالب فیلمسازی که هیچ چیز تازه ای برای من نداشت . میلاد ، فیلمنامه بلندی داشت به نام هجرت که بخشی از سرمایه تهیه آن را به من تامین کرد و بخش دیگر را پخش کننده هایی که فیلم را پیش خرید می کردند . با عشق و علاقه این فیلم را ساختم . هر لحظه شب و روز روی دکپاژ نورپردازی و حرکت دوربینش فکر کرده بودم . فیلم را در یک جلسه خصوصی برای دوستان و مطبوعاتی ها نمایش دادیم و اظهار نظر های زیادی در مورد کارگردانی و فیلمبرداری هجرت شد . اما چون فیلم هنرپیشه زن و رقص و آوازهای مرسوم فیلم فارسی را نداشت ، سینما ها آن را اکران نمی کردند . در نظر اصغر رفیعی جمع ، فیلمبردار فقط موظف است کار خودش را انجام بدهد و دخل و تصرف در دکوپاژ به او مربوط نیست . فیلمبردار اگر انجام کاری را پذیرفت بایستی صورت و کالت کار را بپذیرد ، می تواند طرف مشورت کارگردان باشد ، اما مجاز به اعمال نفوز بر او و اثرش نیست . فیلمبردار چنان که از عنوان او بر می آید ، کارش فیلمبرداری است و اگر مایل است نقش کارگردان را بازی کند ، بهتر است برود و در مقام کارگردان قرار گیرد . در خانه عنکبوت ( علیرضا داود نژاد ، 1362 ) کوشیده است این مسئله را رعایت کند ، ولی بنا به دلایل اقتصادی و در اختیار نداشتن پروژکتورهای مورد نیاز ، حاصل کار در نظرش چندان رضایت بخش نیست . شاید وقتی دیگر ( بهرام بیضایی ، 1366 ) فیلمی است که رفیعی جم برای فیلمبرداری آن در ششمین جشنواره فیلم فجر ( 1366 ) برنده لوح زرین بهترین قیلمبرداری شد . با خواندن فیلمنامه شاید وقتی دیگر متوجه می شود که موضوع آن ایرانی است و در آوردن آن به اثر سینمایی کار دشواری است . تروکاژ جزو اکثر صحنه ها بود و به دلیل مشکلاتی که در زمینه تروکاژ با امکانات لابراتوار سراغ داشت ، در صدد برمی آید که تروکاژها را با دوربین فیلمبرداری انجام دهد . پرده آخر ( واروژ کریم مسیحی ، 1369 ) فیلم بعدی است که اصغر رفیعی جم برای فیلمبرداری آن از نهمین جشنواره فیلم فجر ( 1369 ) برنده جایزه سیمرغ بلورین شد . او می گوید چه در شاید وقتی دیگر و چه در پرده آخر : (( همان حال و هوای هجرت را داشتم ، فکر می کردم که تنهایم و هنوز خیلی چیزها را نمی دانم . الان هم . رفیعی جم پس از تجربه شاید وقتی دیگر بار دیگر با بیضایی در سگ کشی ( 1379 ) همراه شد و تجربه ای متفاوت در کارنامه خود ثبت کرد ، اما ذوق ورزی های او در مصائب شیرین ( علیرضا داود نژاد ، 1377 ) ، طوطیا ( ایرج قادری ، 1377 ) ، اعتراض ( مسعود کیمیایی ، 1378 ) ، نگین ( اصغر هاشمی ، 1380 ) و برگ برنده ( سیروس الوند ، 1382 ) آن قدر نظر گیر نبود کع اعتباری برای وی باشد . ضمناً رفیعی جم مدیر فیلمبرداری آخرین کار بهرام بیضایی ( وقتی همه خوابیم ، 1387 ) نیز است .
|
|
|