اخبار
| گزارش روز دوم هم اندیشی مدیریت هنری |
به نام خدا
گزارش دومين روز هم انديشي ملي مديريت هنري
هنر قابليت مهندسي شدن ندارد.
اگرچه دومين روز هم انديشي مديريت هنري با بارش برف و باران و سرماي هوا همراه شد اما گرماي دومين روز هم انديشي مديريت هنري افزايش يافت و با مشاركت مخاطبان و مهمانان در بحث به معناي واقعي هم انديشي ، نزديك تر شد. در روز دوم مباحث نظري مديريت هنري و نسبت و پيوند آن با جامعه و اقتصاد و فرهنگ مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و شگفت اينكه هر يك از سخنرانان بر هنر به مثابه روحي دميده در كالبد پديده های گوناگون تاكيد کردند. دومين روز اين هم انديشي نيز ساعت 10 صبح روز پنجشنبه 12 آذرماه شروع شد با اين تفاوت كه اين بار فرهاد توحيدي به عنوان دبير علمي سينما جايگزين ايرج راد دبير علمي تاتر شد .دکتر حجت در آغاز این نشست با گلایهاز نبود مدیران هنری در این نشست که برای حضور آنان بیش از هفتصد کارت دعوت ارسال شده بود،اظهار امیدواری کرد تا شاید در اینده نگاه به مباحث علمی نزد مدیران تغییر کند.
اصحابان هنر و اربابان قدرت
سيد مجتبي حسيني مدير عامل موسسه ي موزه و كتابخانه ملي ملك ، بررسي نقش قدرت حاكم بر شكوفايي هنر را محور سخن قرارداد چرا كه به گفته او يكي از سازنده ترين و تعالي بخش ترين رابطه ها ، نسبت و نحوه ي مديريت هنرمندان است كه مديريت هنر را محقق خواهد كرد. او در تبين اين مدعا اشراف اهل قدرت بر مديريت هنري را دليل اهميت ارتباطات دو گروه هنرمندان و اربابان قدرت دانست.
عضو پيشين شوراي سياستگذاري روزنامه ايران هنر را ميوه بوستان خيال دانست كه خود خيال را به بازي مي گيرد و ردپاي آنرا مي توان از شعر فارسي تا هنر كتابگري و از موسيقي تا سينما دنبال كرد. وي در مصداقي كردن سخن خويش در رابطه قدرت و هنر از كلام سعدي و نامه هايي از دوره تيموري و رواياتي از دوره هاي صفوي و قاجار مثال آورد. اين پژوهشگر هنر خوشنويسي تصريح كرد كه كيفيت رابطه هنرمندان و حاكمان از اواخر دوره قاجار تغيير كرد كه ضمن برهم زدن قاعده گذشته از پذيرش شيوه هاي نو امتناع شد. او از بين رفتن الگوهاي آموزشي ، فقدان تربيت جامع گرا در ميان اهل هنر ، عدم شناخت جهان جديد و فقدان قوانين نامنطبق بر ماهيت هنر از پيامدهاي اين تغيير در دوره قاجار برشمرد.
مديريت هنري مطلوب
تلفيق هنر و دانش ، نه فقط تعالي آدمي را در پي دارد بلكه سخنراني در يك همايش را هم جذاب تر مي كند . اتفاقي كه با سخنراني دكتر قطب الدين صادقي ، نويسنده ، پژوهشگر ، كارگردان و مدرس تاتر محقق شد و او در مقام سخنران نيز نقش آفريني ماهرانه اي ايفاء كرد . او نيز همچون احمد طالبي نژاد به شرايط تحقق مديريت هنري مطلوب پرداخت و همچون او يك مدير موفق هنري را به عنوان شاهد مثال خويش معرفي كرد . اگر ديروز اين نام سيد محمد بهشتي بود كه به عنوان يك مدير موفق هنري بر زبان ها مي آمد امروز صادقي دكتر علي منتظري را به عنوان يك مدير موفق معرفي كرد و درباره شيوه مديريت او مثال ها و نمونه هاي جالبي را عنوان نمود. او اشاره كرد مديريت مطلوب گاه برخاسته از ويژگي ها و خصلتهاي فردي مدير در ساحت هاي دانش ، روش و منش شخصي در مديريت است . صادقي تاكيد كرد كه يك مدير هنري در ابتدا بايد خود هنر را بشناسد و به حساسيت هاي روحي و ظرائف فكري هنرمندان آگاه باشد و آنرا درك كند. وي حفظ و نگهداري نيروي انساني در حوزه كاري يك مدير هنري را با اهميت شمرد و آن رابزرگترين سرمايه يك مدير هنري دانست.
عضو فرهنگستان هنر در بخشي ديگر از سخنان خود ارتباط با مخاطبان هنر و مردم و توجه به خواسته ها و نيازهاي آنان را ضروري دانست و آن را لازمه سياستگذاري و برنامه ريزي در حوزه فرهنگ و هنر دانست. صادقي اشاره كرد كه آيا هدف يك مدير هنري برآوردن رضايت و انتظارهاي مردم است يا راضي نگه داشتن مديران مافوق؟ وي بعد چهارم كار مدير هنري را نوع رابطه او با دستگاه دولت عنوان كرد و تصريح نمود كه آيا وي در گرفتن تصميم ، بودجه و امكان برش و كارايي لازم را دارد يا خير و آيا مي تواند رفاه هنرمندان را تضمين كند يا خير ؟
اين استاد دانشگاه همچنين به آشنايي و ارتباط مدير هنري با رسانه ها و دستگاهاي خبري را مهم ارزيابي كرد و گفت : يك مدير هنري موفق بايد افكار عمومي را نسبت به هنر و جايگاه اجتماعي آن حساس كند و شيوه تعامل با مطبوعات و رسانه هاي جمعي را بداند. او خاطر نشان كرد كه يك مدير هنري نبايد از ركن چهارم دموكراسي به عنوان بلندگوي تبليغاتي سياستهاي گروه و تفكري خاص استفاده نمايد.
دكتر قطب الدين صادقي نتيجه گيري بحث خود را در يك جمله خلاصه كرد و آن ضرورت شايسته سالاري و پرهيز از روابط غير هنري يا وفاداري هاي سياسي معمولي بود . وي همچنين عنوان كرد در كشورهاي صنعتي پيشرفته مديران مراكز هنري ، خانه هاي فرهنگ و نهادهاي مشابه را عموما از ميان كارگردان هاي خوشنام و مستقل تاتر برمي گزينند.
فرهنگ و هنر مهندسي نمي شوند
دكتر حسين سليمي مدير گروه فرهنگ و ادب و فيلم و سريال شبكه دوم سيما و رئيس دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي با طرح اين سوال كه دلايل توسعه نيافتگي در حوزه هنر در جامعه ايراني چيست سخنان خود را آغاز كرد و در طول سخنراني تلاش كرد تا به اين سوال پاسخ دهد. وي گفت : نه فقط در گذشته بلكه در دوران مدرن نيز ايرانيان زودتر از بسياري از جوامع غير اروپايي با هنر مدرن آشنا شدند و آثار معتبر و برجسته اي خلق كرد. او بسياري از هنرمندان ايراني در حوزه هاي سينما ، تاتر ، موسيقي ، نقاشي و... را صاحب سبك و مولف دانست و اضافه كرد : مخاطبان هنر نيز در ايران نسبت به بسياري از كشورهاي جهان پرشورتر و مشتاق ترند و به همين دليل بازار هنر در ايران پر رونق است.
رئيس مركز هنرهاي نمايشي كشور ضمن انتقاد از اين نگرش كليشه اي كه كمبود امكانات و سرمايه گذاري موجب ناكارامدي مديريت هنري در ايران شده است استدلال كرد كه هر سال دولت به صورت مستقيم و غير مستقيم صدها ميليارد ريال در حوزه ي هنر هزينه مي كند و امكانات و تاسيات وسيعي در اين زمينه در نقاط مختلف كشور ساخته است. او خلاصه كردن و تقليل دادن همه ضعفها را به ناكارامدي دولت نوعي ساده سازي مساله عنوان كرد و بيان داشت : بايد ريشه اين مشكل را در ساختار هاي اداري و اجتماعي جستجو كرد و با تغيير موانع ساختاري امكان رشد و توسعه و شكوفايي هنر و فرهنگ را در سطح ملي فراهم كرد. او ايجاد بستر و فضاهاي بازتر و كاهش تصدي گري دولتي را در توسعه مديريت هنري در جامعه مهم دانست .
دكتر سليمي به صراحت اعلام كرد كه مهندسي فرهنگ و هنر نه ممكن است و نه مطلوب و اين مقولات قابليت مهندسي ندارند. وي همچنين به باب شدن اصطلاح فرهنگ سازي انتقاد كرد و تاكيد نمود كه دولت يا مدير فرهنگي و هنري نمي تواند احساسات و ذهنيت هنرمندان را مديريت كند و مهمترين مشكل ما در عرصه مديريت هنري داشتن امپراطوری است.امپراطوری که تعیین می کند چه کسی کار کند چه کسی خانه نشین شودو...!
او ساختار ذهني بسته و غير علمي ارزيابان آثار هنري و دخالت نظام حقوقي و قضايي در توليد معنا و به طور كلي تصدي گري قدرت در عرصه هنر را به عنوان مانع ساختاري در توسعه هنر در ايران اعلام كرد و موكدا تاكيد كرد كه هنر نمي تواند متولي داشته باشد. دكتر سليمي فقدان آزادي ، امنيت و امكانات توليد را به عنوان سه سد بزرگ در مسير مديريت هنري برشمرد و در پايان با ناكافي دانستن الگوي مديريت باغباني تاكيد كرد : تا زماني كه موانع ساختاري مديران هنري رفع نشود بهترين مديران هنري نيز نمي توانند چندانموفق شوند.
مديريت هنري و مساله آموزش
نمي شود از مديريت و هنر سخن گفت و از آموزش و تربيت سخني به ميان نياورد كه آموزش خود يك هنراست و آموزش هنر نيز هنري مضاعف. اين كار را دكتر عليرضا رحيمي دكتراي تعليم و تربيت انجام داد. او به بررسي نسبت هنر و تربيت بصيرت گرا به منظور سياستگذاري در حوزه هاي مديريت هنري و آموزشي پرداخت و بر شباهتهاي اين دو نوع مديريت تاكيد كرد. به عبارت ديگر او به بررسي نسبت ميان هنر و تربيت از زاويه ديد نظريه بصيرت پرداخت و به توضيح اين مسله پرداخت كه سياست گذاري در اين دو حوزه چگونه بايد صورت گيرد. دكتر رحيمي در تببين سخنان خود سه ويژگي مهم تشخيص و فهم ، تميز و داوري و تصميم گيري را در نظريه تربيتي بصيرت گرا با اهميت شمرد و هنر را در ايجاد و حفظ و توسعه بصيرت ابزاري كارامد معرفي كرد. او گفت هنر مي تواند قالبي مناسب براي در برگرفتن محتوايي آموزش باشد و در ايجاد انگيزه هاي مناسب براي يادگيري نقش موثري ايفاء كند. او هدف مديريت آموزشي و هنري را در يك راستا ارزيابي كرد و آنها را تلاش در جهت عقلاني كردن و تعالي بخشيدن به انسان و جامعه انساني دانست.
مديريت هنري ، نياز صنفي يا عمومي؟
در اين بخش ابراهيم غلامپور آهنگر ، پژوهشگر ارشد مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي با توصيف مديرت هنري به عنوان يك مديريت حرفه اي مقتضيات ان را مورد بازشناسي قرار داد و گفت : از يك سو مسائل و مباحث حرفه اي و تخصصي هنر و از سوي ديگر و بيرون از حرفه و تخصص ، ارتباط با بخش فرهنگ و حاكميت موجود ، جايگاه حقوقي و مشروعيت قانوني در بين ذينفعان و بالادست ها و همچنين ارتباط با جامعه و مراودات اجتماعي و سياسي و مهمتر از همه مسائل مالي قرار دارند كه در ايجاد يك مديريت كارا و اثربخش براي حوزه هنر حائز اهميت است. وي يكي از ويژگي هاي جامعه مدرن امروزي را تبديل شدن مسائل انساني به بخش هايي با گستره هاي اجتماعي بزرگ و كوچك است و اين كوچك شدن و جزء شدگي بر اهميت صنف بندي در حوزه هاي مديريتي و حكومتي افزوده و آنها را بر آن داشته است كه تا با ايجاد اشكال مختلف مشاركت ، زمينه انتقال نيازها و خواسته ها و ديدگاهها و نظرياتشان را به جعبه سياه نظام سياستگذاري فراهم آورند. او ياد آور شد در حوزه هايي كه از گستره وسيعتري برخوردارند قدرت حرفه اي و صنفي و پيچيدگي مسائل و مشكلات حوزه مربوطه ايجاب مي نمايد كه ساختار سازماني مناسبي با توجه به شرايط جديد فراهم آورند. غلامپور با قائل شدن به 4 بعد مديريتي يعني بعد حرفه اي و تخصصي ، بعد بخشي و دولتي ، بعد حقوقي و قانوني و بعد سياسي و مالي مديريت هنري را در جايگاه يك مديريت حرفه اي مورد بحث قرار داد.
هنرمندان مدير و مديران هنرمند
آرش شيرين باب ، كارشناس ارشد طراحي صنعتي و سيد وحيد كريميان كارشناس مديريت صنعتي مشتركا مقاله اي را ارائه دادند كه در پيوند مديريت و هنر به مطالعه تطبيقي رشته هاي دانشگاهي با موضوع مديريت در هنر و شاخه هاي هنر مي پرداخت. البته اين مقاله را آرش شيرين باب به صورت پاورپونت ارائه كرد . وي دو شكل مديريت سازمان هاي هنري را از هم تفكيك كرد يكي اينكه يكي از هنرمندان كه لزوما داراي علم مديريت نيست سرپرستي كارها را بر عهده مي گيرد و در حالت دوم شخصي كه علم مديريت دارد اما لزوما داراي توانايي هنري نيست مسئول كار مي شود . كه در اين صورت سازمان در عين توانايي هنري مناسب فاقد مديريت و اقتصادي درست خواهد بود . در حالي كه امروز رشته هايي در دانشگاهاي جهان وجود دارد كه هدف آن تربيت هنرمندان مدير و مديران هنرمند است.
لازم به ذكر است كه تعداد 20 رشته دانشگاهي متفاوت با موضوع مديريت در هنر و زير شاخه هاي آن در 45 دانشگاه دنيا بررسي شده اند. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد رشته هاي دانشگاهي كه موضوع اصلي آن ها مديريت در هنر است به دو گروه كلي قابل تقسيم اند: 1- مديريت در هنر به معناي عام آن كه از بحث هاي كلان مديريت هنر در سطوح وزارتخانه و دولت شروع شده و به بحث هاي مديريت خلاقه و نوآوري در عرصه تصوير ، صدا و كلام مي رسد و 2- مديريت در زير شاخه هاي تخصصي هنر از هنرهاي تجسمي معماري گرافيك و طراحي صنعتي گرفته تا سينما ر، رسانه و موسيقي. در
محققان اين مقاله در پايان ابراز اميد واري كردند كه تحليل ها و طبقه بندي ارائه شده در اين مقاله در باب رشته هاي دانشگاهي مديريت هنر و زير شاخه هاي آن مي تواند راهگشاي مناسب و مقدماتي براي بررسي دقيق قابليت تعريف هر يك از تخصص هاي مطرح شده در دانشگاهاي كشور باشد.
مديريت هنري و فرايند آفرينش
علي اكبر جعفري خواه كارشناسي ارشد كارگرداني تاتر در باره نسبت ميان مديريت هنري و فرايند آفرينش سخن گفت و توضيح داد كه چگونه مديريت هنري در فرايند آفرينش هنري در سطح فردي ، اجتماعي و كلان موثر واقع مي شود. وي تاكيد كرد كه مديريت هنري يك مفهوم پوياست ، گونه اي سازمان نامرئي است كه هست و نيست . هست تا شرايط آفرينش هنري را فراهم آورد و موانع را بردارد و نيست تا سلائق و خواسته هايش در آثار هنري بروز ننمايد چرا كه يكسان سازي در هنر معني و مفهومي كاملا متناقض و متضاد دارد كه محصول چنين سازماني ديگر هنر نيست بلكه چيزي است از جنس رسانه و تبليغ.
مدير امور دانشجويي دانشگاه هنر به تناقض و تضاد ظاهري اين دو مفهوم پرداخت و اظهار داشت : توليد هنر يك امر معقول نيست چرا كه هنر در ذات خود امري نامعقول است از سوي ديگر با مديريت امري معقول چگونه پيوند مي يابند؟ گفتني است در اين مقاله درباره تاثير دولتي بودن مديريت هنري در آفرينش هنري ، پرهيز از سياست بازي و سياست گرايي در فضاي هنري ، و نقش اقتصاد در آفرينش هنري ، سخناني ايراد شد.
موزه و مديريت هنري
اگر در طي اين دو روز نمونه هاي مصداقي از مديران هنري موفق معرفي شدند اين بار يك شكل خاص از مديريت هنري به تصوير درآمد. رضا دبيري نژاد كارشناس موزه داري و محمد حكمت كارشناسي ارشد پژوهش هنر مشتركا در مقاله اي به نام " مديريت موزه ؛ تجربه اي متفاوت در مديريت هنري" اين موضوع را مورد بحث قرار دادند. آنان مديريت موزه را يكي از حوزه هاي مديريت هنري عنوان كرده كه با رويكردهاي تخصصي اداره نمي شوند. در اين مقاله که بصورت چاور چوینت ارایه شد يادآوري شد كه همزمان با تحولات فرهنگي اجتماعي دهه 70 و 80 ميلادي در كشورهاي توسعه يافته نگرش سنتي به موزه ها دچار تغيير شد. بر اين اساس رويكرد مديريت موزه شامل سه بخش اصلي است : مديريت كلان موزه ، مديريت كاركنان و مديريت مجموعه ها كه هر كدام در عين مستقل بودن همپوشاني دارند.
دبيري نژاد در بخش ديگري از سخنان خود دو مبحث كليدي در مديريت موزه را برشمرد يكي برنامه ريزي دقيق براي نمايشگاه هاي موزه و بازريابي آن و ديگري نگهداري مجموعه ها و حفظ و معرفي ارزش هاي معنوي آنهابه نحوي كه هويتشان تحت الشعاع موارد سازماني و اداري قرار نگيرد. اين كارشناس موزه در اين سخنراني ضمن اشاره به كاركردهاي مختلف موزه هاي هنري ، به آسيب شناسي اجمالي مديريت موزه در ايران پرداخت و به سه نمونه عملکرد موفق موزه داری در جذب مخاطبان اشاره وی سعي كرد تا برداشت هاي غلط موزه و مديريت رایج ان را ترسيم و تبيين کند.
تيموريان و مديريت هنري
تاريخ هميشه براي ما ايرانيان شيرين و جذاب بوده است و بيهوده نيست كه مقاله مديريت هنري در دوره تيموريان اميد محكمي عكاسي و طراح گرافيك به مورد توجه مهمانان هم انديشي قرار مي گيرد و مباحث داغي را ميان انها بر مي اگيزد البته ارائه خوب اميد محكمي را در توجه حاضرين به اين سخنراني نبايد از نظر دور داشت. اين پژوهشگر به نتايج درخشان مديريت تهنري در دوره تيموريان پرداخت كه هم تازگي داشت و هم شگفت انگيز بود. وي در بررسي مديريت هنري در دوره تيموريان به اين مسائل پرداخت : 1- پايه ريزي سياست كلان هنري 2- بررسي مجالس عالي هنري و كتابخانه هاي سلطنتي 3- چند چهره ممتاز در مديريت هنري تيموريان مثل بايسنقر ميرزا ، سلطانحسين بايقرا و امير عليشير نوايي و همچنين معرفي چند نومنه شاخص از ماثر هنري اين دوران. به گفته وي دوره يكصد و چهل ساله سيادت تيموريان ذلت و لذتي توامان براي ايرانيان به ارمغان آورد و يكي از جليل ترين ايام سلطنت هنر ايران به نام طايفه و نژادي غير ايراني رقم خورد. تيموريان همواره دو چهره متضاد را به نمايش گذاشتند سختكوشي در عرصه سياست و سختكوشي در صحن هنر. محكمي اشاره كرد كه تيموريان و جانشينان وي دريافتند اعتبار سياسي و كسب مشروعيت نزد ايراني فرهيخته از شاهراه هنر نضج مي يابد و در اين مسير تلاش زيادي كردند. . سرمايه گذاري هاي كلان و مستمر جهت توليد آثار هنري و حمايت بي دريغ از هنر و تكريم شان هنرمند از اصول تيموريان بود.
عصر مديريت هنري
دكتر محمد علي حسين نژاد بنيانگذار و رياست سازمان توسعه سينمايي سوره
با مقاله اي تحت عنوان عصر مديريت هنري از گرايش و توجه نظريه پردازان مديريت به هنر و ظهور دوره جديدي در مديريت به نام عصر مديريت هنري خبر داد و به بررسي نظريه هاي جديد مديريت در همين رابطه پرداخت.
مديريت برنامه هاي بين اللملي فرهنگستان هنر در مقاله خود به طرح دو مبحث كلي پرداخت يكي ويژگي هاي رويكرد هنري در نظريه هاي جديد مديريت و دوم نمونه هاي كاربردي ديدگاهاي مديريت جديد در حوزه هاي توسعه فرهنگي ، اجتماعي ، توسعه سازماني و اقتصادي. دكتر حسين نژاد همچنين آنچه را كه از نظر مديريت هنري مغفول واقع شده ، طراحي و ايجاد نهاد و سازمان هنري و پيوند هنر با دنياي صنعت و اقتصاد و تكنولوژي هنر دانست و بر لزوم توجه به ان ها تاكيد كرد و نشان داد كه چگونه در مديريت جديد صنعت و اقتصاد از قابليت هاي هنر استفاده مي شود.
مديريت هنري و اقتصاد سينما
سخنراني ها ي پاياني به ويسله صنوف سينمايي ارائه شد تا رسم ميزباني در خانه سينما هم رعايت شود. منوچهر اكبرلو كارشناس ارشد پژوهش هنري و عضو هيات موسس و رئيس انجمن تاتر كودك و نوجوان خانه تئاتر آخرين سخنران ميهمان بود كه درباره مديريت اقتصاد سينما صحبت كرد. به اعتقاد اكبرلو پيش از روشن ساختن چشم انداز اقتصادي صنعت سينما نمي توان به طور جدي درباره ابعاد ديگر آن به توفيق دست يافت. وي گفت : بدون بنا نهادن زير ساخت هاي صنعتي سينما هر گونه مديريت به جايي جز سينماي ملي خواهد رسيد. اين منقد سينما به چند تحول مهم اشاره كرد كه موجب افزايش ميزان تقاضا و افزايش تنوع تقاضا براي كالاهاي فرهنگي از جمله سينما شده اند.
ختم كلام با سخنان مدير عامل جامعه اصناف سينمایی
و در غروب پائيزي محمد مهدي عسگرپور رئيس خانه سينما به عنوان ميزبان و آخرين سخنران هم انديشي ملي مديريت هنري ضمن تشكر و قدراني از عوامل برگزاري اين همايش به طرح ديدگاهاي خود درباره مديريت هنري پرداخت و تجربيات خود را نيز به عنوان يك مدير هنري به اين سخنان الصاق كرد. هسته اصلي بحث عسگرپور درباره اقتصاد سينما و رابطه ان با مديريت هنري برمي گشت كه به اعتقاد او بدون پلان اقتصاد تصوير مديريت هنري و سينماي ملي كامل نمي شود. او مديريت هنري را از اقتصاد هنر جدا ندانست و به رابطه ميان هنرمند ، اثر هنري و مخاطب در نسبت با اين مفاهيم و نيازها پرداخت. وي گفت در كشور ما بسياري از مهندسان و مديران صنعتي متولي نهادهاي فرهنگي شدند و می شوند در حالي كه يك هنرمند و شخصيت فرهنگي متولي نهاد صنعتي مثل ايران خودرو هرگز نمي شود و نسبت به این نگاه به مديران هنري در جامعه ايران انتقاد كرد. او همچنين به اين مساله اشاره كرد تمام نارسايي ها و ناكارامدي ها را نمي توان به گردن مدير هنري انداخت چه بسا اين ساختار و سيستم غلط سازماني است كه موجب سياستگذاري ها و تصميمات غلط يك مدير هنري مي شود و بر اصطلاح و بهبود سيستم هاي هنري – فرهنگي در كشور تاكيد كرد. او پیشنهاد كرد هم انديشي بعدي را درباره اقتصاد هنر تدارك ببينند تا به راه حلهايي گره گشاه در مديريت هنري كشور دست يابيم . عسگر پور همچنين به اجراي مديريت تلويزيوني در سينما انتقاد كرد و رويكرد و اقتضات مديريتي در اين هر دو مديوم را متفاوت دانست. اين كارگردان سينما همچنين حضور فعال بخش خصوصي را در مديريت هنري يك ضرورت دانست و اظهار اميدواري كرد كه فرصت و بستر لازم براي اين حضور فراهم شود.
حاشيه هاي روز دوم
- اگر در روز اول سيد محمد بهشتي به عنوان مدير موفق هنري معرفي شد و نام او چند بار از سوي سخنرانان برده شد در اين روز نام دكتر علي منتظري رياست سابق حوزه تاتر نيز به آن اضافه شد والبته علیرضا سمیع آذر هم از سوی ایدین اغداشلو دبیر علمی هنرهای تجسمی ستایش شد.
- بازهم شیوه مديريت باغباني و نجاري مورد مناقشه مهمانان قرار گرفت و برخي در دفاع و برخي در ناکارآمدی این تعریف و نقد آن سخن گفتند.
- دكتر حجت يادآور شد مجموعه مباحث و سخنراني هاي اين همايش در غالب كتابي به بازار خواهد آمد.
- هم انديشي در روز دوم صورتي واقعي تر به خود گرفت و حضار در مباحث مشاركت بيشتري داشتند و به طرح ديدگاههاي متفاوت خود پرداختند . به ويژه در خصوص مقاله مديريت هنري در دوره تيموريان كه مورد توجه حضار قرار گرفته بود.
- مقاله سید مجتبی حسینی در باره "نقش تاریخی قدرت حاکم در رونق هنر"از سوی هیات علمی بسیار مورد توجه قرار گرفت تا جایی که به وی 20 دقیقه وقت اضافی داده شد.
- مراسم روز پاياني نيز با پخش مجدد كليپ اي ايران ساخته سامان مقدم با اجرای سینماگران به انجام رسید.
|