اخبار
| مراسم تجلیل فرهاد ورهرام در خانه سینما برگزار شد |
بازنشر از خبرگزاری ایسنا:
در مراسم تجليل از فرهاد ورهرام عنوان شد: هنوز فيلم مردمشناسي تعريف درستي ندارد مستندهاي «بلوط» ساختهي زندهياد نادر افشارنادري و «تاراز» به كارگرداني فرهاد ورهرام طي مراسمي كه شامگاه چهارشنبه 16 ديماه در خانهي سينما برگزار شد، به نمايش درآمد و پس از آن انجمن تهيهكنندگان سينماي مستند از فرهاد ورهرام تجليل كرد. به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دراين مراسم كه اجراي آن را پدرام اكبري برعهده داشت،هنرمنداني چون محمد تهامينژاد، جعفر صانعيمقدم، مرتضي رزاقكريمي، ارد عطارپور، فريد فرخندهكيش، مهناز مظاهريپور، شفيع آقامحمديان مديرعامل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و جمعي از اساتيد رشتهي مردمشناسي نيز حضور داشتند. ناصر فكوهي ـ استاد مردمشناسي دانشگاه تهران ـ در قالب صحبتي كوتاه عنوان كرد: تاريخ فيلم مستند و فيلم مردمشناسي لزوما يكي نيست، اما تقريبا اين دو رشته با يكديگر شروع شدهاند و اولين فيلمهاي ضبط شده آثاري مردمشناسانه بودهاند. از ابتدا قرار نبود كه سينما حالتي داستاني داشته باشد، اما گاه عدهاي فراموش ميكنند كه سينما از مستند بهوجود آمده است. وي درادامه به ذكر تفاوت ميان يك مستندساز فعال در زمينهي مردمشناسي و يك متخصص مردمشناس پرداخت و گفت: به نظر بنده فرهاد ورهرام مردمشناس نيست بلكه فيلمسازي است كه آثار مردمشناسانه ميسازد. به شخصه نيز اعتقاد ندارم كه بتوانيم فيلمسازي مردمشناس داشته باشيم. حتي «ژان روش» هم كه همواره از او به عنوان فيلمسازي مردمشناس ياد ميشود، بيشتر يك ضدالگو است كه فيلمسازان او را فيلمساز و مردمشناسان او را مردمشناس ميدانند. فكوهي گفت: ما نميتوانيم مردمشناس فيلمساز داشته باشيم و لازم است كه يك زنجيرهي همكاري ميان اين دو گروه ايجاد شود و اين مطلبي است كه ما مردمشناسان اين روزها از آن بيشتر استقبال ميكنيم. امروز برآورد 60 سال انسانشناسي تصويري ما گوياي آن است كه در نهايت افرادي كه وارد اين بخش ميشوند يا بايد وارد رشتهي فيلمسازي شوند يا به سمت تئوريهاي مردمشناسانه بروند. البته در آمريكا هنوز هم هستند مردمشناساني كه همانطور كه ميتوانند براي بيان اطلاعات از قلم خود بهره بگيرند، از دوربين فيلمبرداري استفاده ميكنند، اما اين مورد در ايران بسيار مورد مناقشه است. اين استاد دانشگاه در عين حال به اهميت بحث نريشن در مستندهاي مردمنگارانه پرداخت و گفت: اكنون وجود گفتار متن در مستندها، بسياري از موارد را دستخوش تغيير كرده است و اين مساله بحثي پيچيده ايجاد كرده است. فكوهي پس از ذكر اين موارد در پاسخ به سوالي كه دربارهي زندهياد دكتر نادر افشارنادري مطرح شده بود،گفت: زندهياد افشارنادري هرگز ادعا نكرده بود كه فيلمساز است و صرفا بر روي اين مساله تاكيد داشت كه فيلم مردمشناسانه بسازد. به همين دليل در همان زمان قديم به سراغ فيلمسازي حرفهاي و جوان مانند فرهاد ورهرام رفت. در واقع بيشتر دغدغهي او اين بود كه فيلمسازي مردمشناسانه را به جايگاه برساند كه در جامعه و دانشگاهها مطرح شود، لذا نميتوان دكتر نادري را يك فيلمساز به حساب آورد چرا كه تعداد فيلمهاي او هم بسيار كم است و در زمان ساخت فيلمهاي اوليهاش، هيچ اطلاعي از فيلمسازي نداشت. وي در بخش ديگري از اين جلسه نيز فيلمهاي به نمايش درآمده را از منظر انسانشناسانه مورد بررسي قرار داد و گفت: در فيلم «بلوط» شاهديم كه فضا و حتي اسم فيلم حالتي سمبليك دارد، چرا كه در گذشته «بلوط» به نوعي سمبل فقر جامعه گردآورنده بود. فكوهي استاد دانشگاه تهران ادامه داد: خوبي هر دو فيلم به نمايش درآمده اين بود كه تصويري مصنوعي از مردم ارائه نميكردند و زيباسازي بهشكل تعمدي در آنها صورت نگرفته بود. در واقع كارگردانان اين آثار سعي كرده بودند كه سختي زندگي عشاير را به تصوير بكشند، هرچند كه هيچ يك از اين دواثر به شكل كامل سختيهاي اين نوع زندگي را روايت نميكرد، اما در اكثر موارد فيلمهاي عشايري حالتي اگزوتيك دارند و بيشتر به آنچه كه نيست شباهت دارند تا موجودات، در واقع در اكثر اين آثار بر روي جنبههاي عجيب و غريب اين زندگي تاكيد ميشود، اما فكر ميكنم كه در دوفيلمي كه امروز ديديم واقعبيني بسيار وجود دارد، هرچند كه ميتوان به سمت واقعبيني بيشتر نيز گام برداشت چرا كه متاسفانه بسياري از مواقع موارد مثبت اين نوع زندگي مورد غفلت قرار ميگيرد. به گزارش ايسنا، فرهاد ورهرام مستندساز هم دراين جلسه عنوان كرد: بنده نيز قبول دادم كه ميان سينماي مستند و مردمنگاري فاصله وجود دارد، اما بايد توجه داشته باشيم كه امروزه ورود امكانات جديد و ابزاري به اسم ديجيتال وضعيت را بسيار متفاوت كرده و تعاريف را دستخوش تغيير كرده است. فكر ميكنم كه اكنون بايد در تعريفهاي خود اين موضوع مهم را نيز مدنظر قرار دهيم. او ادامه داد: قطعا مردمشناسي يك علم است، آيا كسي ميتواند فيلمي دربارهي پزشكي بسازد و پزشك نباشد؟ من معتقدم كه بايد از مردمشناسي استفادهي علمي برد و تنها با تسلط به سينما نميتوان وارد اين عرصه شد. براين باورم كه سينماي مردمشناسي ما از دل سينما و دانشگاههاي سينمايي بيرون نميآيد و به همين دليل بايد ارتباطات ميان اين دو رشته گسترش يابد. ورهرام درادامه با تاكيد بر اينكه سينماي مردمشناسي از دل سينماي مستند بيرون نيامده و از دل موسسات علمي خارج شده، اظهار كرد: هنوز فيلم مردمشناسي تعريف نشده است، اما برخي فيلمها در قالب چنين نامي دستهبندي شدهاند و فيلمهايي كه دربارهي قاليبافي، گلابشويي، بخاري و ... ساخته ميشوند همه دراين راستا طبقهبندي شدهاند. او همچنين عنوان كرد: متاسفانه ارتباط ما با دانشگاههاي مردمشناسي بهطور كل قطع است در حاليكه همكاري مردمشناس و فيلمساز از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. يك فيلمساز نميتواند محقق باشد، چرا كه به هرحال در زمانهاي مختلف پروژههاي متعددي به او سفارش ميشود و ما مستندسازان هم اغلب سفارشي كار ميكنيم و كمتر فردي بهنام مستندساز مستقل داريم چرا كه بههر حال لازم است هزينههاي آثار خود را تامين كنيم. لذا فكر ميكنم كه لازم است حتما اين رابطه دوسويه شكل گيرد هرچند كه مدتي است از طريق دكتر فكوهي كانالي در دانشگاه تهران ايجاد شد، اما به نظرم اين ميزان كافي نيست و اين موضوع بايد در تمام دانشگاههاي انسانشناسي مورد توجه قرار گيرد. ورهرام در پايان صحبتهايش هم از ارجحيت علم نسبت به تكنيك سخن گفت و اظهار كرد: علم به مراتب مهمتر از تكنيك است و به هرحال پيداكردن فيلمبرداري ماهر و حرفهاي بسيار راحت است، اما مهم آن است كه پشت هر فيلم يك انديشهي قوي قرار داشته باشد، اما متاسفانه در حال حاضر اكثر مستندهاي ما با ضعف تحقيق مواجه هستند كه قطعا در ارتباط بيشتر با مراكز علمي اين موضوع قابل حل خواهد بود.
|