اخبار
| گزارشی از برنامه نقد و بررسی فیلم سیریانا در خانه سینما |
برنامه کارگاه نقد و بررسی فیلم سیریانا با همکاری انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران و انجمن روابط بین الملل با حضور دکتر حسین سلیمی (استاد دانشگاه علامه طباطبایی و کامران ملکی (از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی) روز شنبه 18 اردیبهشت در خانه سینما برگزار شد. کامران ملکی در خصوص این فیلم گفت : همانطور که اشاره شده تصاویر هولناکی را در این فیلم و فیلم های دیگر این چنینی به ما نشان می دهند و در چند برنامه بعد هم بعضی از این فیلم ها نمایش داده می شود و مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اما نکته ای را که من خودم به عنوان یک بیننده در این فیلم ها می بینیم اینست که تصاویر هولناکی به ما نشان می دهند اما تصاویر هولناک قشنگی را به ما نشان می دهند، روی آن کار می کنند و این مشخصا نشان می دهد که برای آن کاری که قصد انجامش را دارند ارزش قایل هستند که می آیند چنین فیلمی را با چنین پروداکشنی تهیه می کنند، خیلی هم به فروشش اتکا نمی کنند. این فیلم 50 میلیون دلار هزینه داشته و 51 میلیون دلار فروخته یعنی فروشش برای سازندگان آن اهمیت نداشته. بلکه تبیین تصویری تئوری شان برایشان مهم بوده است. متاسفانه کم کاری ما باعث می شود که یک مقدار این افسونگری ها خودش را در دنیای امروز جلوه بدهد و ما کار اساسی نکرده ایم که بتوانیم جواب درستی به چنین فیلم هایی بدهیم. "سیریانا" یک فیلم موزائیک شده است که چهار قصه را در کنار هم روایت می کند که در نقاط غیرقابل پیش بینی همدیگر را قطع می کنند و حول و حوش محور خاورمیانه نفت خیز و تا حدودی قاچاق اسلحه، این فیلم پازل گونه برای ما به نمایش در می آید. فیلمنامه و کارگردانی این فیلم کار استیون گیگان هست که یک فیلمنامه اقتباسی است. جورج کلونی- جفری رایت- مت دیمون- کریستوفر پلامر- کریس کوپر- آمانداپیت و ... عمده بازیگران آن هستند .عمده تمرکز این فیلم روی مساله نفت است و اتفاق هایی که از خلال این ثروت عظیم بوجود می آید. تئوری اصلی فیلم اینست که کشورهای غربی برای رسیدن به قدرتی فراتر از آن چه دارند محتاج نفت هستند و در این مسیر از مردم خاورمیانه هم تصویر درستی ارایه نمی شود. پیش از این گیگان فیلمنامه قاچاق را برای " استیون سودربرگ" نوشته بود که تهیه کننده این فیلم هم هست. این فیلم به مدت 126 دقیقه محصول سال 2005 است آمریکاست . جرج کلونی برای این فیلم اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل رو گرفته و گیگان هم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اقتباس شده است. پس از نمایش این فیلم دکتر سلیمی نظرات خود را چنین بیان داشت. فیلم هایی از این دست یک نگاه عمومی را به سیاست و روابط بین الملل نمایان می کند که من شخصا موافق این نگاه نیستم . اگر بخواهیم یک بررسی از مفاهیم مندرج در فیلم داشته باشیم می توانیم ببینیم که فیلم یک لایه ظاهری دارد که آن بنیاد روابط قدرت در عرصه جهانی و در خاورمیانه است. اینکه چطور دست های پنهان شرکت های چند ملیتی برای تصاحب منابع نفت در منطقه وجود دارند و برای هدف خودشان دست به هر کاری می زنند و اینکه چطور دولتها و سازمانهای جاسوسی ابزارهای دست این کمپانی ها نفتی هستند و چطور روابط قدرت در کشورهای خاورمیانه و کشورهای عربی توسط این کمپانی ها نفتی مدیریت می شود و دست توطئه گری توسط آنها همه چیز را هدایت می کند و در کنار آن یک نگرش ساده انگارانه به دین به مبارزه به مذهب و حتی این جهان و آن جهان وجود دارد که افراد ساده دلی که فکر می کنند مبارزه می کنند ولی آنها هیچ کاری به جز ساده دلی خودشان انجام نمی دهند. در بطن جوامع خاورمیانه ای وجود دارد که کلا دارن آب در هاون می کوبند و کاری از پیش نمی برند و اگر هم افراد صادقی وجود داشته باشند مثل شاهزاده های خوش نیتی که به دنبال مدرنیسم هستند یا بعضی از ماموران صادق اطلاعاتی که در امریکا ، نهایتاً قربانی هستند قربانی همان مطامع دستهای شیطانی پشت پرده و اینها لایه های ظاهری فیلمهایی از این دست هست زیر این لایه ظاهری یک نگاه بنیادین دیگر هم وجود دارد. این نگاه بنیادین یک نگاه شیطانی به سیاست است که سیاست را عرصه ی شیطان می داند وقدرت و ثروت را ماهیت شیطانی می داند. من در یادداشتی که یک وقتی نوشتم و هیچگاه در هیچ کجا چاپ نشد گفتم که شیطان ، دوست دارد که چنین نگاهی به او بشود او دوست دارد که همه فکر کنند همه مقدرات عالم در دست اوست، او همه کارها را سازمان می دهد و هیچکس هیچ کاری در مقابل او نمی تواند بکند. این نگاه شیطانی به سیاست در صهیونیستها نیز وجود دارد مثلا یک گرایش در عالم می خواهد نشان دهد که تمام چیزهای دنیا در دست صهیونیستها است صهیونیستها اقتصاد دنیا را در دست دارند سیاست دنیا را در دست دارند هالیوود را در دست دارند رسانه ها را در دست دارند و همه چیز را در دست دارند و این شیاطین هستند که تمام دنیا را اداره می کنند. آیا به نظر شما گسترش این نگاه به نفع صهیونیستهاست یا به ضررشان؟ به نظر من به نفعشان است چون درست است که یک قدرت شیطانی از آنها ترسیم می کنند اما شیطانی که هیچ راه گریزی از اعمال و رفتارش وجود ندارد بهترین راه این است که تمام کارها را به آنها واگذار کنیم. در واقع این باور یک لایه متفاوت از همان تئوری توطئه است. تئوری توطئه چگونه به کشورهای جهان سوم راه پیدا کرد؟ چرا در ذهن اکثر کشورهای جهان سومی و مردم عادی این نگاه، (نگاه دایی جان ناپلئونی) راه پیدا کرد که همه چیز به دست توطئه گران پنهان شیطان صفتی است که هیچ فراری هم از دستان خون آلود آنان نیست . چرا؟ چون نتیجه اش تسلیم است نتیجه اش وارد نشدن عناصر خیر به حوزه سیاست است. نتیجه اش واگذار کردن همه چیز است. اگر یک نگاه به یک تفکر قدیمی که در حوزه سیاست در جامعه خود ما وجود دارد بکنیم می بینیم که در این نگاه درمورد ریاست اینگونه می گویند سیاست، دستهای پنهانی دارد که من و شما از آن بی خبریم. یک جایی نشسته اند و برای ما برنامه ریزی می کنند و آن برنامه ریزی را بالاخره انجام می دهند و امور دست من و شما نیست. یک کسانی نشسته اند در یک جایی، قدرتش را هم دارند و برنامه ریزی می کنند و برنامه شان را هم به انجام می رسانند. در پشت این حرف اینست که از شما به عنوان عاملین سیاست هیچکاری بر نمی آید و همه چیز در دستان نیروهای قدرت و نیروهای ثروت است. همه چیز در کنترل آنهاست و شما کاری نمی توانید بکنید: این تفکر می خواهد یک چهره وحشتناک از سیاست نشان دهد. این تفکر حتی تصویری که از نهضت های آزادی بخش در این فیلمها نشان می دهد تصویر هولناکی است از هر نوعی از آن نهضت ها، خواه حزب الله لبنان باشد، گروه های وهابی استشهادی یا دولت های رهایی بخش . هر کدام از اینها در قالب گروه های جاهلی که یک خشونت افراطی دارند و آنها روی دیگر پنهان همان سیاست هستند، چنین چهره ای از آنها جلوه داده می شود. به همین دلیل هم من معتقدم که این نوع نگرش که در حوزه تئوری هم وجود دارد حوزه ای است که همچنان می خواهد مقابل افسون زدایی از سیاست مقاومت کند و دوباره سیاست را ببرد در پشت پرده افسونگری، در آنجا پنهانش کند. یک عرصه دست نیافتنی و یک چهره شوم و یک غول بزرگ وحشتناک از آن بسازد که نمی شود به آن دست پیدا کرد و بر آن تاثیر گذاشت.
|