اخبار
| مقاله ترجمه شده نشریه میک آپ:
گریم در فیلم های وحشت |
پیش از این اکثر استودیوها هالوین را زمان مناسبی برای اکران فیلمهایشان نمی دانستند اما در سالهای اخیر، اوائل پائیز موقعیت خوبی است تا مبالغ و هزینه های بلاتکلیفی را که احتمال از دست دادنشان بود ، مجدداً بدست آورند . درست است که اکثر فیلم های آنان خشن و ترسناک هستند اما در عصری که میانگین بودجۀ فیلمها بطور فزاینده ای به اعداد وارقام وابسته است ، فقط سبکهای خشونت آمیز باقی می ماند چرا که گریم های بکار رفته در آنها هم چنان پررونق است . در اینجا چند نمونۀ قابل توجه ارائه می گردد :
ارۀ هفت سه بعدی این بار بازماندگان وحشت زده و خیالاتی اره ، درمی یابند که وحشتی عظیم تر در انتظار آنان است . کولین پنمن سرپرست گروه گریم که در طول کار بسیار درگیر بود ونقش ویژه ای داشت ، تأکید می کند که این بار آنها با ترسی بس بزرگتر روبرو خواهند شد . تله ها آنها را می خوانند و هر لحظه بزرگ و بزرگتر می شوند و درنهایت هراسی واقعی آنها را در برمی گیرد . بدین منظور افکت هایی برروی تمام اجزای بدن و ســایر موارد در این خصوص ، انجام شده است . تله های بزرگ از جایی می آیند و بر سر آدمها می افتد وآنها را با تسمه بدور اتاق می کشند در عین حال وزنه های بزرگی وجود دارد که کاراکترها مجبورند آنها را بدنبال خود بکشند و اینچنین است که هرلحظه خون آلود تر می شوند . واضح است آنچه که این وضعیت خونین را مستمر می کند ، اسپری ها و پمپ های بادی هادسون است چرا که در نظر اشخاص آنها دقیقاً مثل خون واقعی بودند و وحشت زده فریاد می زدند اینها خون واقعی بنظر می آیند . در اینجا افکت های گریم غالباً مربوط به پنمن و فرانکوئیز داگنیز که در ارۀ 2 وزنه های بزرگ را می ساخت ، می باشد . پنمن می گوید : آنچه که بازیگر را اثر گذار می کند ، زخم ها و بریدگی ها و چیزهای نظیر اینهاست و اگر مجبور به ساختن چیزی بودیم ، فرانکوئیز آن را می ساخت و وقتی به مراحل بزرگتری می رسیدیم مثل جداکردن اعضای بدن ، سربریدن و امثال آن ، اینجاست که آدمهای مصنوعی روی صحنه می آمدند و فضا را به خود اختصاص می دادند . مطمئن نیستنم در مورد این فیلم چه می توان گفت ، تنها اینکه در این فیلم افکت های سینمایی با خون زیادی بر روی تمام بدن انجام شده است . احتمالاً ارۀ سه بعدی تاکنون تکنیکی ترین قسمت از مجمومه فیلمهای اره است . پنمن می گوید : این فیلم اولین فیلم سه بعدی است که بصورت اچ دی فیلمبرداری شده است . تمام اصول این سبک در این فیلم رعایت شده است . درست مثل اینکه برای اولین بار به کاری دعوت شده باشید ، که درآن هر چیزی ، از موی سر گرفته تا سرهای تاس برای ایجاد رعب ووحشت وجود داشت . سروکار داشتن با این قبیل وسائل در محیط سه بعدی و اچ دی ، چیزهایی بودند که من قبلاً با آن کار نکرده بودم . وی همچنین می گوید : اگر بخواهم کاری را که انجام داده ام بررسی کنم ، فکر می کنم که جنبۀ سه بعدی فیلم اندکی از اچ دی بودن آن کاسته است چراکه این سبک به چشمهای شما آسیب می رساند البته احتمالاً شما متوجه این مطلب نشدید چرا که آن را بصورت اچ دی تماشا می کنید . اما روی هم رفته تصور می کنم این فیلم خیلی خوب از کار درآمد و همه چیز خوب بنظر می رسد .
پیرانا سه بعدی جک گاربر سرپرست گروه افکت های گریم که تحت نظارت شرکت کی ان بی که بنیانگذارش گِرِگ نیکوترو است ، اظهار می دارد : تصور می کنم پیرانا پذیرفته نخواهد شد اما استــفادۀ از خون در این فیلم تحت الشـعاع قرار می گیرد . وی می گوید : نمی دانم دقیقاً چه تعداد بودند اما افکت هایی که برروی آنها انجام شد با بشکه هایی با ظرفیت 55 گالن خون غلیظ به نام شارک بلاد که بسیار واقعی بودند ، صورت گرفت ، بشکه ها با کامیون از لس آنجلس آورده شده بود و ما برای اولین بار در میان هزاران گالن خون بودیم که بسیار وحشناک بود . اگر با هواپیما لوکیشن فیلم را از بالا نگاه می کردید ، دریایی از خون واقعی می دیدید که بر فراز آن به پرواز درآمده اید . وقتی صحنۀ بیرون کشیدن جمعیت را می گرفتیم ، می توانستید موجهایی از خون واقعی که وارد آب می شد را ببینید . لوکیشن این صحنه برروی رودخانۀ هاواسو در آریزونا بود که لازم بود تیم گریم بیشترین وقت را از آغاز تا پایان فیلم برداری در زیر گرمای سوزان در صحنه باشند . گاربر می گوید : ما در نهایت مجبور بودیم از تاتوهایی برنگ قرمز خون استفاده کنیم چراکه نمی توانستیم خون واقعی را وارد آب کنیم و چنانچه آن را بر سر مردم می ریختیم ، بسیار وحشتناک بود ، با اینحال تاتو هم به محض اینکه کاراکترها به زیر آب می رفتند شسته می شد . با این حال ما این کار را بر روی جمعیتی بالغ بر صد نفر انجام می دادیم و برای اینکه کار را بهتر پیش ببریم بطری های پر از خون را بر سر جمعیت فشار می دادیم که بخش جالبی از کارما در طول روز بود . از سوی دیگر ما مجبور بودیم برای مقابله با گرمای شدید تابستان ، افراد را جابجا کنیم ، اما در نهایت از یک پمپ ضد آفتاب کوپرتون که مانند سدی در برابر آفتاب عمل می کرد و همه را پوشش می داد ، استفاده کردیم که به محض ورود به آن قسمت از تابش آفتاب مصون بودید و دقیقاً منطقه ای بدور از آفتاب سوختگی در محلی که ما افکت های خونی را انجام می دادیم ، وجود داشت که برای ادامه کار واقعاً مناسب بود و هر کس می توانست بدون نگرانی خود را در معرض آن قرار دهد . گاربر معتقد است پیرانا سه بعدی مثل girl gone wild و kill fish ، ویژگی هایی برای موفقیت دارد . او می گوید : اگر از همشهری کین این توقع را داشته باشید ، ناامید می شوید اما اگر انتظار دیدن یک دختر نیمه عریان بر روی ترمبولین ژیمناستیک و یک ماهی را که با سرعت صد مایل در ساعت به سمت شما می آید ، داشته باشید شما حتماً اوقات خوشی را خواهید داشت . Resident evil afterlife سه بعدی Resident evil afterlife جدیدترین فیلم از سری فیلم های پرحادثۀ اکشن و وحشتناک برای عموم است که در آن آلیس ( میلا جاوویچ ) برای زنده ماندن ، به جنگ و نزاع در دنیایی می پردازد که بوسیلۀ یک بیمار چپاول شده که قربانیانش را زنده زنده خراطی می کند . Afterlifeتوسط پل دبلیو اس اندرسون مانند فیلمهای قبلی اش ، نوشته و کارگردانی شده است . او نظرات خاصی در ارتباط با نسل جدید مرده های متحرک دارد . پل جونز می گوید : آنها را بر اساس آنچه که در ویدئو گیم رزیدنت اویل 5 دیده ، ساخته است . استودیوی پل جونز اف ایکس از عهدۀ افکت های گریم بلندپروازانه پروژه برآمده است . صحنه های وقوع فیلم در آفریقا بود که در آن صحنه ها محل هایی بسیار کثیف و بیش از حد زمخت و خشن برای مرده ها وجود داشت . پل می گفت برای شروع می خواهم مرده هایمان نسبت به سه فیلم دیگر متفاوت باشند . در گذشته ما مرده ای داشتیم که بعنوان مردۀ متحرکی به زندگی برمی گشت اما اینبار ما مرده هایی داریم که مرگ از آنها دور شده و جان تازه ای یافته اند و در حقیقت کسانی هستند که هیچگاه نمرده بودند . همینطور مرده های متحرکی که در زیر زمین زندگی می کرده اند و برای خود حفره هایی را حفر کرده که همین عمل مزید بر علت گردیده تا بیننده تا زمانی که آنها خودشان را نشان ندهند از وجود آنها آگاه نگردد بطوری که این کار کاملاً متفاوت بنظر می رسد . ما مرده هایی را داشتیم که قاعدتاً انسانهای زنده بودند باضافۀ مرده هایی که از زمان مرگشان در زیر آب محبوس شده بودند به همین دلیل رنگ و حالت پوستشان از سایر مردگان متفاوت بود . با در نظرگرفتن اینکه افکت های گریم فیلم بسیار گسترده بود ، پل جونز بزحمت قادر بود با گروه کوچکش کارها را روبراه کند . او می گوید : با 200 مردۀ متحرک ، تنها چهار نفر را بطور تمام وقت داشتم در حالیکه ما به بیش از سی نفر نیاز داشتیم . این وضعیت شبیه یک خط تولید بود یک نفر امور مربوط به چرک و کثافات و آلودگی ها را انجام می داد ، یک نفر برای فراهم کردن لجن و گل و لای ، یک نفر برای تهیه چمن و سبره و نفر دیگر برای سایر ریخت و پاش ها و سایر کارهای دیگرمانند ارتباط برقرار کردن میان نفرات دیگر . از سوی دیگر آنها مجبور بودند نقش مرد های متحرک را نیز ایفا کنند که خنده دار بنظر می رسید چرا که در بین کارهایشان ناگهان به صحنۀ دیگر رفته و با هم ظاهر می شدند که تا حدی غیرعادی بنظر می رسید . هنگامی که همه چیز آمادۀ شروع کار می شد و اوضــاع روبراه بود و دیگر مشکلی وجود نداشت ، تصــور می کنم که 178 مرده را به صف می کشیدیم که 25 تااز آنها کاملاً پروتز بودند که 10 تا از آنها قهرمانانشان بودند و صحنۀ پشت سرشان را با ابزارو نقاشیهای بسیار نامحسوس درست کرده بودیم . به صف کشیدن آنها در کمتر از سه ساعت انجام می شد .
My soul to take جدیدترین فیلم ترسناک وس کراوِن در کارنامۀ کاری چند سال اخیر او بوده است که دستخوش تغییرات قابل توجهی در طول فیلمبرداری شده است . بعنوان مثال کریگ لیندبرگ سرپرست واحد گریم می گوید : هدف اصلی فیلم قاتلی در میان جنگل بود که براحتی نمی توانستی او را بکشی چرا که این قاتل چند شخصیتی بود و برای از بین بردن او بایستی هر یک از شخصیت های او را می کشتی . این مفهوم واقعی فیلم بود و هر بار که را از بین می بردی او مجدداً باز می گشت و از تمام بچه هایی که همزمان با مرگ یا فرار او ، متولد شده بودند ، مراقبت می کرد . هنگامی که اولین پلان را فیلمبرداری کردیم ، آنها فیلمنامه را تا حدی تغییر دادند و نسخۀ جدیدی ارائه دادند که در آن کاراکتر جدیدی را معرفی کرده بودند که بیشتر قسمتهای آن پروتز بود و توسط کمپانی کی ان بی الکس دیاز ساخته شده بود . لیندبرگ می گوید : من گریمور اصلی در اولین فیلمبرداری و سرپرست واحدگریم در پلان های بعدی بودم . ما این فیلم را دو یاسه سال قبل آوریل تا پایان ژوئن فیلمبرداری کردیم اما زمانی که در مقابل حاضران نمایش دادیم آنها خواستند هم طولانی تر و هم وحشتناکترش کنیم و کاراکتر ریپر را به ما معرفی کردند که الکس دیاز آن راساخت و ما همه فیلم را مجدداً فیلمبرداری کردیم . بارها و بارها فیلمبرداری تکرار شد و در هر نوبت آن کاراکتر را دوباره بازمی گرداندیم ، اما آنها همچنان سختگیری می کردند تا در نهایت فیلم تاحدودی ترسناک تر از آب در آمد . اولین کار من طراحی های خاص برای گریم دختران بود همینطور باید گریم هایی را هم مستقیماً بر روی صورت آنها انجام می دادم و در این بین برای برداشتن و گذاشتن مجدد گریم به الکس کمک می کردم . برحسب چگونگی فیلم ، ما گریم و افکت را مستقیـماً انجام می دادیم و اگر زمان به ما اجازه می داد بعضــی از آنها را تست می کردیم . یکماه وقت داشتیم که آماده شویم و مجبور بودیم برای بازیگران دست و پا و سینه و سایر اندامها را از گردن تا قفسۀ سینه فراهم کنیم چرا که کارهایی از قبیل بریدن گلو بود که می بایستی انجام دهیم . لیندبرگ تاکید می کند که خود فیلم مضطرب کننده تر از کارگرافیکی است که در آن انجام شده است . تصور نمی کنم که صحنه های خشونت آمیز در تمام فیلمبرداری های دیگر تغییری کرد چون تمام اموات همانطور رفتار کردند که در اولین فیلمبرداری انحام داده بودند ، اختلاف فقط بر سر شخص یا اشخاصی بود که در نهایت نقش آنها را بعهده داشتند . من حدس می زنم که این فیلم بیشتر یک کار گرافیکی است اما با اینحال وس سعی کرده است که هرچه بیشتر آن را دلهره آور بسازد که از نظر من تصمیم خوبی بوده است .
مترجم: نعیمه میرلوحی
|