اخبار
| گزارش بیست و سومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان همدان
ملی نشویم بین المللی نمی شویم |
گزارش بیست و سومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان همدان ملی نشویم بین المللی نمی شویم
اشاره: تجربه سالها حضور در جشنواره های داخلی باعث شده تا قوه حدس و گمان ما آنقدر رشد کند که بتوانیم با دنبال کردن اخبار و رویدادهای مربوط به برگزاری یک جشنواره تا حدودی کیفیت احتمالی آن را حدس بزنیم. بر این اساس قضاوتی که از همان ابتدا درباره جشنواره فیلم کودک در ذهن من شکل گرفت «جشنواره ای کم فروغ» بود. حتی اگر اکبر نبوی استعفاء نمی داد، حتی اگر تمام فیلم های سفارش داده شده برای جشنواره آماده نمایش می شد و حتی اگر گروه های مختلف هنرمندان و مطبوعات و منتقدان با جشنواره «قهر» نمی کردند باز هم نمی شد امید چندانی به برگزاری جشنواره ای با کیفیت داشت. شاید قوه حدس و گمانی که در ذهن من به عنوان روزنامه نگار وجود داشت، به شکل قوی تری در ذهن اکبر نبوی روزنامه نگار اسبق و تهیه کننده فعلی شکل گرفته بود که با استعفایی ناگهانی از حضور در جشنواره و فارابی به شکل همزمان کنار رفت و در روزهای پایانی جشنواره با انتشار نامه ای دیپلماتیک از هنرمندان سینمای کودک که آبروی بزرگ خود را برای احیای این سینمای شریف به میدان آورده اند تشکر کرد. در گزارشی که می خوانید به بررسی این جشنواره پرداخته شده و تلاش شده تا به تحلیلی دقیق و جانبی از این رویداد سینمایی گزارشی واقع بینانه را پیش روی شما قرار دهد.
*** افتتاحیه و آغاز ناهمدلی انگار همه اتفاق ها دست به دست هم داده است تا امسال جشنواره بیست و سوم فیلم کودک به ضعیف ترین دوره خود تبدیل شود. این «حدس و گمان» را پیش از رفتن به جشنواره در صفحه سفیدی که برای نوشتن گزارشم از جشنواره روی رایانه قابل حمل خودم ایجاد کرده ام تایپ می کنم. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفاء داده و پیام او نیز بدون عنوان رسمی وی در کاتالوگ جشنواره منتشر شده است. چند سانحه هوایی سبب شده تا امسال تمامی میهمانان با اتوبوس عازم جشنواره شوند و از همه مهم تر آنکه حس و حالی که یک رویداد هنری را جدی می کند، در این روزها از صفحات رسانه ها و سایت های خبری به منِ خبرنگار منتقل نمی شود تا با انگیزه ای فراوان چمدان سفر را ببندم و راهی همدان شوم و انگیزه این سفر بیش از هرچیز تنها «انگیزه ای اداری» است! اولین بی برنامه گی هم در اتوبوسی که به سمت همدان می رود به سراغ ما می آید. هیچ یک از مسوولان جشنواره در اتوبوس حضور ندارند و جماعت میهمانان انگار که هر یک به تنهایی عازم سفر هستند؛ در اتوبوس می نشینند و با خوردنی ها و آشامیدنی هایی که در طول راه در اختیارشان قرار می گیرد به صفحه مانیتوری چشم می دوزند که یکی از تولیدات بدنه سینمای ایران را برای چندمین بار و با نقض صریح قانون کپی رایت و حرف هایی که در ابتدای فیلم از سوی هنرمندان بیان شده نمایش می دهد. در طول راه جشنواره های اینچنینی را به یاد می آورم که مثلا در حوزه رادیو برگزار می شد و در طول راه مسوولان جشنواره برنامه های متنوعی را برای ارتباط مخاطبان با رویداد هنری برگزار می کردند اما در این جشنواره حتی قرار نیست تیزری از جشنواره نمایش داده شود. خرابی اتوبوس و بلاتکلیفی یک ساعته مسافران اولین نشانه از تایید حدس و گمان هایم است اما بعد از آنکه با چند نفر از همراهان تصمیم می گیریم تا با اتوبوس های گذری به همدان برسیم، از همان ابتدای ورود به شهر با تبلیغات محیطی منظمی مواجه می شویم که به جشنواره فیلم کودک اختصاص یافته است. ساعتی بعد در هتل «بابا طاهر» که سومین سال است میزبان میهمانان جشنواره شده مستقر می شویم. فضای هتل بازسازی شده و قرار است در طول برگزاری جشنواره با انواع و اقسام غذاهای عجیب و غریب از میهمانان پذیرایی کند. از کباب بیروتی و اسکندری تا مرغ ها و جوجه هایی که بیش از آنکه علاقه به خوردن آنها وجود داشته باشد، تماشای آنها کنجکاوی برانگیز است اما جالب اینکه هیچ اثری از غذاهای محلی بر روی میز تا پایان جشنواره به چشم نمی خورد و جز کلوچه های محلی، خبری از خوراکی مهمی مانند «شیره ملایر» که همدان به آن شهرت دارد نیست! مراسم افتتاحیه جشنواره که عصر روز یکشنبه 11 مرداد در ورزشگاه قدس همدان برگزار می شود، نشان می دهد که در سومین سال برگزاری این جشنواره در شهر همدان، هنوز هم این رویداد سینمایی برای مردم این شهر آنقدر جذابیت دارد که گروه زیادی را به سمت خود بکشاند اما انگار مسوولان سینمایی انگار در آخرین روزهای فعالیت خود خیال «صلح و دوستی» ندارند و به سادگی اختلاف های خود را در حتی در مراسم افتتاحیه جشنواره بروز می دهند. آنچه که عصر یکشنبه در ورزشگاه قدس همدان اتفاق می افتد، نمونه ای از رفتارهای نادرست مسوولان سینمایی است. مراسم افتتاحیه با نیم ساعت تاخیر آغاز شد. بر خلاف جشنواره های گذشته که در چنین مراسمی مسوولان سینمایی در کنار یکدیگر می نشینند، اینبار محمد رضا جعفری جلوه معاون سینمایی و مجید شاه حسینی مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی با فاصله ای دور از هم می نشینند. در طول مراسم شاه حسینی علاقه ای به همراهی جمع نشان نمی دهد و هنگام رفتن میهمانان به روی سن، سفت و محکم بر صندلی خود تکیه می کند و حتی بر روی سن نیز با زاویه نسبت به جعفری جلوه می ایستد. این نکته ای است که از چشم میهمانان جشنواره پنهان نمی ماند و در روزهای آینده در اخبار و مطالب منتشر شده درباره جشنواره منعکس می شود.
*** نگاهی به فیلم های ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره یکی از قواعد برگزاری جشنواره های سینمایی این است که در طول برگزاری جشنواره هیچ گاه هیچ مسوولی به خبرنگاران نمی گوید به دیدن فیلمی بروند یا بخشی از آثار را مورد توجه قرار دهند. توصیه های مسوولان به خبرنگاران معمولا به انجام مصاحبه ها با برگزار کنندگان خلاصه می شود و اگر جشنواره در شهرستان برگزار شود، خبرنگار خوب از نگاه برگزار کنندگان فردی است که با ارسال اخبار ستاد خبری برای رسانه خود بیشتر به دنبال شرکت در تورهای گردشگری باشد! خاصیت چنین خبرنگارانی این است که با بی اطلاعی از جزئیات برگزاری جشنواره و عدم حضور در برنامه های مختلف هیچ گاه اقدام به نوشتن مطالب منفی و نقدگونه درخصوص جشنواره نمی کنند و این مسئله می تواند تا حدودی سایه تهدیدهای احتمالی از سر مسوولان جشنواره را کم کند! یکی از مسائلی که سبب ترغیب همین اندک خبرنگاران به حضور در جشنواره می شد، فیلم های جدیدی بود که تولید آن از چند ماه قبل برای جشنواره آغاز شده و قرار بود در این رویداد به نمایش دربیاید. همه این فیلم ها در خرداد و تیر ماه مقابل دوربین رفته بودند. نخودی ساخته سید جلال فاطمی نیمه اول خرداد ماه و پرواز مرغابی ها ساخته علی شاه حاتمی بیست و هفتم خرداد ماه مقابل دوربین رفت. به سادگی می شد حدس زد که اعتبار و تلاش سازندگان این فیلم ها نمی تواند در این سبک از فیلم سازی به کار بیاید و احتمالا تماشاگران این فیلم ها شاهد آثاری نسبتا متوسط خواهند بود. اولین فیلم به نمایش درآمده از این سری فیلم ها «پرواز مرغابی ها» ساخته علی شاه حاتمی بود. در سالن نمایش دهنده این فیلم در جشنواره معاون سینمایی و مدیر کل ارشاد همدان نیز به همراه دیگر میهمانان جشنواره حضور داشتند. مدت زمان فیلم بسیار طولانی و بیش از نود دقیقه بود. البته شاه حاتمی گفته 20 دقیقه از فیلم را کم کرده و در نمایش عمومی نیز بخش های دیگری از فیلم حذف خواهد شد. در این فیلم رضا ناجی، کیهان ملکی، مهران رجبی، مهران غفوریان، حسین قاسمی هنر، شاهین حیدری، نیلوفر محمودی و رحمان باقریان ایفای نقش می کنند. داستان آن هم درباره پسر بچه ای است که به یک مرغابی دلبستگی عجیبی دارد و این مسئله روابط او با دنیای اطراف خود را تحت تاثیر قرار می دهد. فیلم در روستای زیبای ورکانه در اطراف همدان فیلم برداری شده بود و در آن داستانی آرام و بدون اوج و فرودهای آنچنانی روایت می شد. شاه حاتمی که در میان تلویزیونی ها به کارگردانی سرعتی شهرت دارد این فیلم را در یک ماه ساخته بود که البته با وجود تلاش های او و گروهش، این مدت زمان اندک تاثیر خود را بر کیفیت فیلم گذاشته بود و به همین دلیل مخاطبان با وجودی که از بازی دو بازیگر کودک همدانی فیلم لذت بردند، از ریتم کند فیلم و پلان های طولانی آن و نیز کمبود هیجان در فیلم چندان راضی نبودند. فیلم تصویر زیبایی از یک خانواده روستایی نشان می دهد و در کل فیلم حس و حالی عاطفی حاکم است اما چنین اثری با این ویژگی ها شانس چندانی برای نمایش عمومی در سینماها نخواهد داشت. کلانتری غیر انتفاعی ساخته یدالله صمدی نیز فیلم دیگری بود که در دومین روز جشنواره نمایش داده شد. فیلم کارگردانی است که با وجود ساخت چند فیلم طنز در کارنامه سینمایی خود، تجربه ای در زمینه فیلم های کودک نداشته و این فیلم اولین اثر او در سینمای کودک محسوب می شود. گروهی از بازیگران پا به سن گذاشته سینمای ایران در کنار امیر جعفری، مهران رجبی، شهرام قائدی، گوهر خیر اندیش، کیومرث ملک مطیعی، مرتضی احمدی، فردوس کاویانی و... در این فیلم ایفای نقش کرده اند. داستان هم درباره گروهی از آدمهای پا به سن گذاشته یک محله است که تصمیم گرفته اند یک کلانتری غیر انتفاعی را تشکیل دهند. در روز آغاز به کار این کلانتری به دفتر یک مجله که گروهی از دانش آموزان برای بازدید به آن مراجعه کرده اند حمله می شود و بچه ها توسط دو نفر که برای این حمله اجیر شده بودند به گروگان گرفته می شوند و.... فیلم حال و هوایی کمدی دارد و با استفاده از ماجراهایی مانند: آدم ربایی، نمایش حمله ای برنامه ریزی شده، فرار آدم رباها و دوست شدن بچه ها با آنها و... تلاش شده تا از این فیلم پر هزینه داستانی جذاب برای کودکان روایت شود اما مشکل کار اینجاست که فیلم به جای آنکه داستانی با حال و هوایی کودکانه را به تصویر بکشد بیشتر متکی به رویدادهایی است که امکان ندارد درکشوری مانند ایران رخ دهد. با این حال در برخی از صحنه های هیجان انگیز فیلم کودکان با کف و دست واکنش نشان دادند اما والدین آنها چندان استقبالی از فیلم نکردند. از طرف دیگر لحن فیلم هم به شدت اغراق آمیز است و کارگردان اصرار بیهوده ای را برای استفاده از شوخی های سیاسی ـ از جنس آنچه که در کارهای کارگردانی مانند کمال تبریزی می بینیم ـ داشته است که این شوخی ها نیز تنها برای معدود میهمانان جشنواره قابل درک بود. کلانتری غیر انتفاعی فیلم پر هزینه ای به نظر می رسد و احتمالا به دلیل مایه های طنز و هیجانی آن بر خلاف دیگر فیلم های کودک شانس نمایش خواهد داشت. فیلم همبازی ساخته غلامرضا رمضانی فیلم دیگری بود که برای جشنواره تولید شده بود. سازندگان این فیلم نیز در گفت و گوهای خود بر این مسئله تاکید کرده بودند که این فیلم نسخه نهایی اثر نیست و برای جشنواره آماده شده است. فیلم داستان کودکی تنها را روایت می کند که برای خروج از تنهایی و انزوا از پدر و مادرش می خواهد کره الاغی برایش بخرند. کره الاغ خریده و به آپارتمان مدرن آنها منتقل می شود و حالا این مسئله دردسرها و مشکلاتی را به همراه می آورد. فیلم دو بازیگر مطرح سینمای ایران را به خدمت گرفته اما به نظر می رسد به دلیل عجله در ساخت این اثر قابلیت های این بازیگران شکوفا نشده است ضمن آنکه داستان نیز با تاخیری طولانی آغاز می شود و اصل قصه که همان ورود الاغ به آپارتمان است؛ تقریبا از نیمه دوم فیلم به بعد اتفاق می افتد. نکته قابل توجه درباره این فیلم صحنه هایی است که در آن کودکان با کف زدن و خندیدن با فیلم همراه می شوند. پایان فیلم نیز نتیجه گیری اخلاقی خاصی را به مخاطب القاء می کند: پدر و مادر به جای کره الاغ فرزندی برای پسر تنهای خود آورده اند تا او از تنهایی خارج شود. «خواب های دنباله دار» فیلمی است که فقط در جشنواره ای از جنس جشنواره فیلم کودک امکان نمایش پیدا می کند. تماشاگران این فیلم وقتی بدون مقدمه و بدون عنوان بندی با فیلم مواجه شدند تصور کردند قرار است در ادامه داستان عنوان بندی فیلم را تماشا کنند. حتی جمله «کپی جشنواره» که در بالای سمت راست پرده دیده می شد نیز نمی توانست این تصور را ایجاد کند که مسوولان جشنواره در این رویداد که به قول خودشان بین المللی است و از همه رویدادهای مشابه در دنیا پیشتر است ـ نقل قول از صحبت های مسعود احمدیان دبیر جشنواره در گفت و گوی تلویزیونی با نگارنده ـ کپی صفر یک فیلم را نمایش دهند! وقتی تماشاگران همدانی متوجه این مسئله شدند با اعتراض به توهینی که به آنها صورت گرفته بود سالن نمایش را ترک کردند و افراد باقیمانده در سالن نیز با کف و سوت و خنده به فیلم واکنش منفی نشان دادند. این مسئله نشان می دهد که مسوولان جشنواره اهمیتی برای قضاوت احتمالی مخاطبان قائل نیستند. میهمانان خارجی نیز که فیلم ها را در تهران و به دور از فضای جشنواره می بینند هیچ گاه در چنین شرایطی قرار نمی گیرند تا از نزدیک معیارهای بین المللی چنین جشنواره ای را لمس کنند! اتفاقی که درباره این فیلم رخ داد چنان ذهن و حواس مخاطبان جشنواره ای فیلم را درگیر کرد که امکان اظهارنظر درباره آن وجود ندارد. اعتراض دست اندرکاران این فیلم به رویه فارابی نیز با پاسخ مناسبی از سوی آنها مواجه نشد و همچنان این اعتراض ها ادامه دارد. «نخودی» ساخته سید جلال فاطمی شاید قابل قبول ترین فیلم این جشنواره کم رمق بود. سازندگان این فیلم در عنوان بندی ابتدایی به این موضوع اشاره کرده بودند که این نسخه کامل نیست و ابراز امیدواری کرده بودند در آینده نزدیک نسخه کامل فیلم را برای مخاطبان نمایش دهند. فیلم به درخواست تهیه کننده آن از بخش داوری جشنواره کنار گذاشته شد. طائر پور تهیه کننده فیلم درخصوص علت این تصمیم به خبرگزاری ایسنا گفت: « يكي از دلايل، نهايي نبودن نسخه فعلي از نظر جلوههاي ويژه كامپيوتري آن است و ديگر اينكه با توجه به حضور مسعود كرامتي يكي از بازيگران فيلم «نخودي» در هيات داوران بخش مسابقه سينماي ايران، ممكن است سوالاتي منطقي را براي اين وضعيت ايجاد كند كه بهتر است مورد پيشگيري قرار گيرد.» البته به نظر می رسد این اقدام تاکتیکی هوشمندانه از سوی تهیه کننده برای عدم حضور این فیلم در بخش داوری باشد زیرا نقش مسعود کرامتی در این فیلم بسیار کمرنگ است و از همه مهم تر اینکه واقعا چه چیز این جشنواره متناسب با جشنواره ای واقعی است که حالا بخواهیم بخش داوری آن را از این منظر مورد توجه قرار دهیم و نسبت به کسب جایزه از سوی فیلمی که نسبت به دیگر آثار کیفیت بهتری داشت به صرف حضور یک بازیگر آن در ترکیب داوران نگران باشیم؟! فیلم نخودی داستان یک کارگردان تئاتر عروسکی به نام سينا بزرگي را روایت می کند که مدتهاست در رقابت با هجوم فيلمها و گيمهاي خارجي، امكاني براي عرضه درست كارهايش به كودكان پيدا نميكند. نمايشهاي او بدون رونق و مشتري اجرا ميشوند و صاحبان سالنهاي نمايش، براي تعطيل كردن اجراهاي او، دلايل و بهانههاي اقتصادي كافي دارند.سينا عليرغم تلاش و مراجعه به جاهاي مختلف براي كار، نتيجهاي نميگيرد و با هر پاسخ منفي بيشتر تحقير شده و كوچك ميشود و این مسئله کوچک شدن کم کم نمودی عینی پیدا می کند و او واقعا شبیه قهرمان های سریال گالیور می شود. سينا پس از ديدار با فالفروشي بادكنكي، راهي سفري به سرزمين قصهها ميشود و در آنجا «نخودي» افسانهاي را ملاقات ميكند. فیلم نخودی در کنار طرح مفهومی عمیق و امروزی توانسته حداکثر جذابیت های مورد نیاز برای تماشای فیلم از سوی کودکان را رعایت کند و این مسئله مهم ترین توفیق فیلم محسوب می شود. «بالهای خوشبختی» ساخته بهروز شعیبی فیلم ساز جوان سینمای ایران نیز از معدود آثاری بود که نمایش آن توانست برای تماشاگرانش حس و حال حضور در یک جشنواره جدی را ایجاد کند. این فیلم نیز توجهی جدی به پس زمینه های اجتماعی ـ به عنوان عامل شکل گیری قصه ـ داشت. در این هم پدری بیکار می شود و پس از آنکه به حالت قهر از خانه خارج می شود، میان فرزند او با پیرمردی که در طبقه پایین حضور دارد رابطه ای عاطفی برقرار می شود. فیلم به خوبی از امکانی مانند «کمدی موقعیت» بهره گرفته و با هدایت خوب و درست بازیگر کودک آن لحظات شیرینی برای مخاطب فراهم می شود. البته اگر مخاطبی علاقمند به جست و جو برای یافتن مطالب و مفاهیم عمیق هم باشد در «بال های خوشبختی» چیزهای زیادی برای این دست از مخاطبان وجود دارد و مثلا می توان از تنهایی دو نسل ـ یک پیر مرد و یک کودک ـ تعابیر مختلفی را استخراج کرد اما در مجموع فیلم اثری است که می تواند انرژی نهفته مخاطبان خود را تخیله و آنها را با یک آرامش خاطر از سالن سینما بیرون بفرستد.
*** فیلم های خارجی جشنواره سفرهای متعدد خارجی مسوولان سینمای ایران به جشنواره های ریز و درشت دنیا سبب شده تا در هر یک از جشنواره های داخلی با حجم قابل توجهی از فیلم های با کیفیت خارجی مواجه شویم. این آثار در این دوره از جشنواره کودک نیز قابل تامل و تماشایی بودند و حتی فیلم هایی که به شکل تصادفی انتخاب شده بودند نیز از جذابیت فراوانی برخوردار بودند. در ابتدای نمایش هر یک از فیلم های خارجی جشنواره توضیحی درباره فیلم و سازنده آن ارائه می شد. برای درک بهتر فیلم از سوی مخاطبان، آثاری که زیر نویس داشت و یا فیلم هایی که اساسا بدون کلام بودند هم برای مخاطبان توضیح داده می شدند. بسیاری از این فیلم ها از نظر بیان مطالب اختلاقی، اجتماعی و مذهبی نسبت به فیلم های ایرانی جایگاه بسیار بهتری داشتند اما مسئله تعجب آور این بود که اولا چرا این فیلم ها در طول سال نمایش داده نمی شوند؟ ثانیا چرا هیچ یک از فیلم ها در میان جوایز اصلی جایی نداشتند؟ فیلم های خارجی اغلب ایده هایی درخشان داشتند و در پرداخت قصه نیز ظرافت های مختلفی به کار گرفته شده بود. مثلا در یک فیلم انیمیشن داستان از جایی آغاز می شود که بر اثر برخورد گردن زرافه با ماه، ماه روی زمین می افتد. در انیمیشنی دیگر قورباقه ای موقع خمیازه کشیدن نت صدایش از دهانش بیرون می افتد و همین مسئله سبب می شود تا او به دنبال نت صدایش برود و آواهای مختلفی را تجربه کند. در داستانی دیگر از همین مجموعه لاک پشتی که برای رفتن به بالای کوه از لاک خود بیرون می آید، با تهدید عقابی مواجه می شود و در نهایت بار دیگر به لاک خود بازمی گردد. «کنسرت دانش آموز» فیلمی ده دقیقه ای از کشور نروژ بود که در آن داستان بچه بازیگوشی به تصویر کشیده شده بود که می خواهد کنسرت اجرا کند. او باید تمرین کند اما دل به کار نمی دهد و در ذهنیت خود همه چیز را فانتزی می بیند. پله های خانه تبدیل به دکمه های پیانو می شود.عکس روی تابلوی دیوار تبدیل به رهبر اکستر می شود ولی او تن به تمرین نمی دهد. در پایان داستان نیز وقتی در مدرسه او و دیگر کودکان در مقابل والدین برنامه اجرا می کنند، پدر و مادر او به دلیل اجرای بد فرزندشان در جمع لحظه به لحظه کوچک تر می شوند. «سیب های چرخان در هفت دقیقه» انیمیشن دیگری بود که داستان گربه ای را روایت می کرد که هر روز از باغ مقابل خانه اش سیب جمع می کند. او روزی تخم پرنده ای را به خانه می آورد و این پرنده بعد از بیرون آمدن از تخم با حیوانات دیگری که در خانه پیر زن زندگی می کنند دوست می شود. «قورباغه ها و وزغ ها» فیلم بلندی از کشور هلند بود که در آن مخاطب با یک زندگی روستایی آشنا می شود. شخصیت اصلی داستان کودکی است که قرار است برادرش لوزه اش را عمل کند. برادرش به این کودک گفته اگر تخم قورباغه برایش بیاورد او خوب می شود. این مسئله باعث طی کردن مسیری هیجان انگیز از سوی او و دختر بچه ای سیاه پوست می شود. در فیلم مفاهیمی از قبیل دوستی با حیوانات، تا مفهوم راستگویی و دوستی سیاه و سفید به شکل کاملی بیان شده و جالب اینکه درباره موجود زشتی مانند قورباغه فیلمی زیبا ساخته شده است.
*** فیلم های فیلم سازان همدانی در این دوره از جشنواره فیلم های فیلم سازان همدانی در قالب یکی از بخش های جشنواره نمایش داده شد. در این بخش آثار جالب توجهی بود که به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب مسوولان جشنواره از چشم میهمانان پنهان ماند. «ترکه های سوزان» یکی از فیلم هایی بود که در آن فیلم ساز موضوع «فقر و فلاکت» را دستمایه کار خود قرار داده بود. این موضوع اولین چیزی است که توجه هر فیلم سازی را در ابتدای کار به خود جلب می کند. داستان هم درباره پسر بچه ای واکسی بود که مادری بیمار دارد و باید مخارج زندگی را به تنهایی تامین کند. اما اشکال کار این بود که بازیگر انتخاب شده برای این نقش پسربچه ای چاق و فربه بود که تناسبی با این نقش نداشت. مادر او در یک میزانس کلیشه ای همیشه بر روی تخت است و طبق معمول قرار است رفتن به سراغ مذهب کلیه مشکلات این خانواده را حل کند. فقط معلوم نیست موسیقی اسفندیار منفرد زاده برای فیلم داش آکل در این فیلم چه می کند؟ «تا خورشید» فیلمی درباره عقب ماندگان ذهنی بود.دو دختر با هم قرار می گذارند تا یک روز به خورشید نگاه کنند. یکی از آنها دختری سالم و دیگری عقب مانده ذهنی است و این همه چیزی است که در فیلم شاهد آن هستیم. فیلم «حکایت» واکنش سینماگری همدانی به برگزاری جشنواره در این شهر است. فیلم با این عبارت آغاز می شود: دیدن این فیلم به کودکان و بیش از یکبار توصیه نمی شود. در فیلم از شرکت کنندگان در جشنواره سال قبل پرسیده شده حکایت جشنواره کودک چیست؟ برخی آدمها به این سوال پاسخ های کلیشه ای و جالب می دهند و این مسئله فضای جالبی را در فیلم ایجاد می کند. فیلم ایده جالبی دارد و اثری هوشمندانه است که به ظریف ترین شکل ممکن پیام خود را بیان می کند. «بابا» درباره دختری است که پدرش به شهادت رسیده ولی هر روز با تلفن با پدر خیالی خود حرف می زند. در بخشی از فیلم مادر می آید و در پس زمینه در آغوش کشیدن دخترش مخاطب عکس پدر شهید را می بیند. بیان فیلم بسیار کوتاه و موجز است. «آوازی برای باران» درباره پیر مردی است که هر روز برای درختی آب می برد و به پای آن می ریزد. روزی پیرمرد تصادف می کند و از آن پس فرد دیگری مسوول بردن آب می شود. فیلم اثری روان و بومی محسوب می شود اما لهجه محلی فیلم چندان قابل فهم نیست. تصادف وسط جاده نیز ساختگی است و خوب از کار در نیامده است. «خانه اول» فیلمی درباره کودکی است که با دیدن دزد در کوچه، لباس پلیس خود را می پوشد و به سراغ دستگیری دزد می رود و همزمان پلیس هم فرا می رسد. فیلم اثر روان و خوش ساختی است. «خانه اول» اثری زندگینامه ای درباره یکی از خیرین استان همدان است که کودکی سخت و پر مشقتی را پشت سر گذاشته است و بعدها منشاء خدمات فرهنگی مختلفی در همدان شده است. البته فیلم تنها به بخش کودکی این شخصیت می پردازد. استفاده از تصاویر سیاه و سفید برای تشدید حس و حال فیلم، ریتم خوب و روان و بیان صادقانه از ویژگی های مثبت فیلم محسوب می شود. «کفش های کارگردان کجاست؟» در ابتدا فیلم جذابی به نظر می رسد. کارگردانی برای گرفتن تست بازیگری به یک مدرسه دخترانه مراجعه می کند. او کفش هایش را پنهان کرده اما به سراغ بچه های مدرسه می رود و از آنها سراغ کفش هایش را می گیرد. فیلم در برخی از بخش های خود کمی تحقیر آمیز است ضمن اینکه مدت زمان طولانی آن حوصله تماشاگر را سر می برد. «رد و پای گرگ» هم فیلم انیمیشن کوتاه و موجزی درباره دو نماد استکبار جهانی است که وقتی در میان شادی مردم راه می روند رد پای آنها شبیه گرگ و دیگر حیوانات بر روی زمین شکل می گیرد.
*** بین الملل تقریبا در تمامی رویدادهایی که در فضای فرهنگی ـ هنری ایران برگزار می شود، دست اندرکاران این ادعا را دارند که رویداد آنها «بین المللی» است و یا اینکه از سال بعد به شکل بین المللی برگزار می شود. در اغلب موارد نیز این مسئله چیزی فراتر از یک ادعا نیست و آن جشنواره یا رویداد هنری تنها به صرف حضور چند اثر از کشورهای مختلف قرار است شکل و شمایلی بین المللی پیدا کند اما قرار نیست چهارچوب های جشنواره بین المللی باشد. فرمول دیگر در این زمینه بیان مسئله بین المللی در لفظ و برگزاری جشنواره به شکل دلخواه است. این اتفاق امسال به شکلی کاملا عینی در جشنواره فیلم کودک رخ داد. از مدت ها قبل زمزمه هایی مبنی بر عدم حضور میهمانان خارجی مطرح در جشنواره شنیده می شد اما مسوولان بخش بین الملل این موضوع را به شدت تکذیب می کردند. حتی این مسئله گفته می شد که یکی از دلایل استعفای اکبر نبوی احتمال عدم حضور میهمانان خارجی در جشنواره است. بعد از ورود به همدان نیز بسیاری از شرکت کنندگان در جشنواره سراغ میهمان های خارجی را می گرفتند. در هر یک از دوره های قبلی این جشنواره معمولا ضیافت شامی رسمی با حضور میهمانان خارجی برگزار می شد که در این دوره برگزار کنندگان این مسئله را نیز فاکتور گرفتند. امسال داوران کودک و نوجوان خارجی و ایرانی فیلم ها را در پردیس سینمایی ملت دیدند و در مدت 4 روز برگزیده های خود را هم انتخاب کردند و به همدان آمدند. یکی از این داوران نوجوان می گفت چهار فیلم منتخب خود را هم انتخاب کرده اند و حالا فقط برای گشت و گذار به جشنواره آمده اند. طبق گفته این فرد سایر داوران نیز فیلم های خود را در فرهنگسرای ابن سینا دیده بودند. «نصب نشدن پرچم های کشورهای حاضر در جشنواره در مقابل اغلب سینماهای نمایش دهنده و نیز هتل های محل اقامت میهمانان» نکته قابل توجهی بود که مسوولان برگزار کننده جشنواره از آن غفلت کرده بودند. نصب پرچم کشورهای شرکت کننده نوعی احترام به میهمانان خارجی و تاکید بر وجه بین المللی جشنواره است اما چنین اتفاقی در جشنواره امسال رخ نداد و تنها در یک هتل این پرچم ها با ابتکار شخصی مدیر هتل برافراشته شد. اما وجه بین المللی جشنواره از یک نظر برای اغلب میهمانان قابل درک بود و آن خرید یک بطری آب معدنی کوچک در هتل به قیمت 1500 تومان و یک فنجان نسکافه به قیمت 2000 تومان بود! در میان میهمانانی که در روزهای پایانی جشنواره به همدان آمدند نیز چهره چندان معتبری حضور نداشت. این 27 میهمان ترکیبی از داوران کودک و نوجوان و چهره های سینمایی آسیایی بودند و جالب اینکه كارگرداني كه امسال فيلم داشته باشد در ميان ميهمانان حاضر نبود! «ودا كومار» برگزار كننده اولين دوره هاي جشنواره فيلم هاي كودك آسيا ، «لوسيا ريكاكي» فيلمساز يوناني ،«لوئيزا لينس» دبير جشنواره فيلم كودك فلورينوژوليس از برزيل ، «هندان ايپكچي» كارگردان ترك و «حسن عاليش» مدير جشنواره فيلم كودك سوسه داوران بين الملل جشنواره فيلم كودك همدان بودند. «رودرو شكيب كريم» از بنگلادش ، «دورا ژيرا دلوهاف» از برزيل ، «سارويا روي گراندي» از هند، «پروا روي» از بنگلادش ، «شيهان راندينوا» از سريلانكا ،«گوندوري راجا» از هند، «ساندالي وليكانا» از هند ، «ركيك احمد» از تونس و «نظر لاجيمي» از تونس داوران خارجي كودك و نوجوان جشنواره بودند که در روزهای آخر به همدان آمدند. «نيكولاي نيكوليديس» فيلمساز از يونان ، «كريم نيزجهار» كارگردان از بنگلادش ، »سميا زمان» فيلمساز از بنگلادش ، «سانجي ماهاجان» دبير جشنواره از هند،«رنوكا بالا ثريا» تهيه كننده از سريلانكا، «انور لاهور» فيلمساز از تونس و«عصمت مفتوغلو» طراح صحنه و لباس از تركيه از دیگر میهمانان خارجی جشنواره فیلم کودک و نوجوان بودند که در یک جلسه برای میهمانان داخلی رونمایی و سپس عازم تورهای گردشگری شدند.
***چند نکته درباره انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران اگر با تلاش ها و کوشش های فردی گروهی از برگزار کنندگان جشنواره های گذشته، جشنواره فیلم کودک ساختار خوب و قابل دفاعی پیدا کرده بود در این دوره با اهمال ها و سستی های صورت گرفته جشنواره بسیاری از این ساختارهای خوب خود را از دست داد و در حد و اندازه یک میهمانی تنزل پیدا کرد. در دوره های گذشته جشنواره این رویداد آنقدر جدی تلقی می شد که شرکت هایی مانند: هواپیمایی، بانک ها،شهرداری و برخی شرکت های بین المللی به عنوان اسپانسر با جشنواره همکاری می کردند و با افتخار در قبال درج آرم سازمان خود در پوستر جشنواره به این رویداد کمک مالی و امکاناتی می کردند اما در این دوره انگار به جز بنیاد سینمایی فارابی و استانداری همدان هیچ جای دیگری تمایلی به مشارکت در برگزاری جشنواره نداشت. عدم حضور گروههای داوری در جشنواره امسال نیز از دیگر نکات قابل توجه جشنواره بیست و سوم بود. در سالهای گذشته گروه های مختلفی داوری بخش های جنبی را به عهده داشتند اما امسال این گروه ها حضور نداشتند. انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، مجمع سینمای کودک و نوجوان، انجمن ادبیات کودک و نوجوان و خیلی از نهادها امسال از حضور در جشنواره صرف نظر کرده و حتی برگزاری جلسات و نشست های شبانه نیز توسط خود فارابی شخصا اداره می شد. دوست و استاد عزیز «طهماسب صلح جو» به همراه « حسین گیتی» تنها منتقدان سرشانس حاضر در این دوره از جشنواره بودند. با وجود تلاش های طهماسب صلح جو برای اداره با کیفیت جلسات، فضای کلی جشنواره به گونه ای بود که نشست های جشنواره با کمترین میزان شرکت کنندگان برگزار می شد. این نشست ها برای هر یک از فیلم های بلند حاضر در جشنواره برگزار می شد و قرار بود دست اندرکاران آن فیلم هم در جلسات حضور داشته باشند. محل برگزاری نشست ها در سینما کانون در نزدیکی هتل محل اقامت دست اندرکاران جشنواره بود و اغلب سه تا شش خبرنگار، چند عکاس، مسوولان روابط عمومی جشنواره و چند تماشاگر میهمانان این نشست های کم رونق بودند. گروهی از داوران کودک نیز برای پر کردن فضا به سالن آورده می شدند که در یک مورد اتفاق جالبی رخ داد. در آغاز نشست فیلم «پرواز مرغابی ها» گروهی از داوران کودک به سالن سینما آورده شده بودند که فیلم را ندیده بودند و با توضیح یکی از آنها برای شاه حاتمی، کارگردان پذیرفت تا در نشست دیگری پاسخگوی سوال های آنها باشد. نشست با اجرای خوب طهماسب صلح جو منتقد سینما برگزار شد اما به دلایل مختلف متاسفانه به جز نمایندگان رسانه های گروهی، گروه اندکی از میهمانان در نشست حضور داشتند و از همدانی ها نیز فرد خاصی برای حضور در سالن نیامده بود. تا دقایقی طولانی نیز سوالی مطرح نمی شد و در طول نشست تنها سه سوال مطرح شد. در ایام برگزاری جشنواره هر شب نشست هایی هم در حیاط هتل بابا طاهر برگزار می شد که این نشست ها نیز با حداقل افراد حاضر شکل می گرفت و اغلب به جلسه بحث و گفت وگوی شرکت کنندگان با هم اختصاص می یافت، زیرا هم ساعت برگزاری آن زمانی بود که اغلب میهمانان باید برای استراحت به اتاق خود بروند و هم اینکه مباحث مطرح شده در آن آنقدر کلی و تکراری بود که هیچ کس تمایلی به حضور در جشنواره نداشته باشد. از میهمانان خارجی هم در این نشست ها خبری نبود. یکی از اتفاق های جالب جشنواره برگزاری برنامه «انتخاب بهترین فیلم از نگاه مردم» بود. سینماهای نمایش دهنده فیلم های جشنواره در پایان هر فیلم از مخاطبان برای انتخاب بهترین فیلم از دیدگاه تماشاگران هم نظر سنجی می کردند اما شکل برگزاری این نظر سنجی و رای گیری به گونه ای نبود که نتیجه آن چندان قابل اتکاء باشد. در اغلب سینماها تعرفه های رای گیری به شکل کامل و دقیقی میان مخاطبان توزیع نمی شد. مخاطبان نیز نسبت به سه گزینه خوب، متوسط و ضعیف چندان توجیه نبودند و گاهی می پرسیدند: این سه تا چه فرقی با هم دارد؟ معمولا نظر والدین و بچه ها نیز در نقطه مقابل هم قرار داشت. برخی از مخاطبان نیز که به شکل دسته جمعی به سینما می آمدند تمام تعرفه های خود را در اختیار یک نفر قرار می دادند و او این تعرفه ها را به هر بخشی که دلش خواست واریز می کرد. برخی هم ته بلیت های خود را داخل صندوق می انداختند. در یک سئانس کارت های فیلم دیگر را میان مردم توزیع کردند. در یک فیلم هم وسط نمایش فیلم کارت ها توزیع شد. با این حساب من و دیگر خبرنگارانی که بعد از پایان هر فیلم در پای این صندوق ها حضور می یافتیم تصور می کردیم برگزاری این بخش نیز در جهت بخش های دیگر جشنواره است و احتمالا مسوولان جشنواره در این زمینه فیلمی را به عنوان اثر برگزیده اعلام نخواهند کرد اما غافل بودیم که جشنواره ای که فیلم کپی صفر را نمایش می دهد می تواند ضعیف ترین فیلم حاضر در جشنواره را به عنوان فیلم برگزیده تماشاگران معرفی کند! در خبری که روزهای بعد از سوی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی منتشر شد اعلام شد پروانه زرين بهترين فيلم مردمي جشنواره كودك همدان، به «خاله سوسكه» رسيد! فيلم سينمايي «خاله سوسكه» از توليدات «مركز گسترش سينماي مستند و تجربي» به كارگرداني «نادره تركماني» حكايت افسانهاي «خاله سوسكه» كه ريشه در ادبيات عاميانه ايرانيان دارد را از اولين روايت چاپي تا امروز، به تصوير در ميآورد اما این شیوه آنقدر بدیهی و ضعیف و با ضعف های گوناگون همراه بود که واکنش های منفی مخاطبان در سالن نمایش را برانگیخت و اغلب آنها با عصبانیت سالن را ترک کردند! به همین دلیل چنین انتخابی بسیار عجیب بود!
*** غیبت چهره ها مردم همدان برای دیدن فیلم های جشنواره در مقابل سینماها صف می کشیدند. آنها بابت تماشای فیلم ها بلیت می خریدند و حتی فیلم های کوتاه را نیز از دست نمی دانند. افراد فعال در حرفه سینما می دانند که یک رویداد سینمایی تنها زمانی می تواند حتی برای فیلم های کوتاهش مخاطبان عادی را جذب کند که خیلی جدی و مهم تلقی شود. این اتفاق حتی در جشنواره فیلم فجر هم اتفاق نمی افتد اما در همدان امکان ندارد شما به عنوان تماشاگر فیلمی را با سالنی کمتر از 70 درصد مخاطب ببینید. طبیعی است در مقابل چنین استقبالی دست اندرکاران برگزاری جشنواره باید تمهیداتی را فراهم کنند که مخاطبان حداکثر استفاده از جشنواره را ببرند. یکی از تمهیدات برگزاری برنامه های جنبی مختلف برای مشارکت مردم در رویدادهای جشنواره است. سال گذشته برنامه هایی همچون: حضور کارناول شادی همراه با تریلی سیار در شش نقطه استان و 120 اجرا در شهرهای تویسرکان ملایر نهاوند همدان برگزار شد و برنامه هایی مانند نشست کودکان با کارگردان های داخلی و خارجی، تهیه 3000 عدد لوازم تحریر دارا و سارا با آرم جشنواره و توزیع در بین دانش آموزان، قدرانی از 21 معلم نمونه استان همدان و اهدا پروانه طلایی،ساخت 700 عروسک با لباس های محلی و اهدا به میهمانان جشنواره،نمایشگاه عکس با موضوع سینما همدان قدیم و بچه های همدانی و ادای احترام و گلباران آرامگاه بابا طاهر برگزار گردید اما امسال تمامی این رویدادها به برگزاری بخش تکراری طولانی ترین نقاشی جهان ـ که واقعا معلوم نیست با چه معیاری طولانی ترین نقاشی جهان نامیده می شود ـ محدود شد. از سوی دیگر حضور میهمانان داخلی و سینماگران نیز در این دوره از جشنواره به حداقل خود رسید و جشنواره تنها شاهد حضور چهره های محدودی همچون:محسن قاضی مرادی، مهوش وقاری، مسعود کرامتی، الیزابت امینی، کیهان ملکی، انسیه شاه حسینی، علی شاه حاتمی، علی سلیمانی، صابر ابر، ماهایا پطروسیان، مصطفی رحماندوست،مسعود کرامتی، کیهان ملکی و گروهی از بازیگران کودک فیلم ها بود. تعداد اندک این چهره ها آنگونه بود که علاقمندان برای یافتن بازیگران محبوب خود باید با ذره بین در جشنواره جست و جو می کردند. این مسئله نیز به نظر بی ارتباط با سیاست های خاص بنیاد سینمایی فارابی در برخورد با هنرمندان نیست. این نکته در کنار حضور کمرنگ رسانه های گروهی یکی از ویژگی های جشنواره امسال محسوب می شد اما نکته تاسف برانگیز این مسئله جدی نگرفتن این شور و اشتیاق مردمی از سوی مسوولان برگزار کننده جشنواره است. وقتی هم با آنها درباره کیفیت نامطلوب مواردی مثل میهمان ها صحبت می کنیم، جمله ای را از یک فیلم ساز ایرانی معروف نقل می کنند که جشنواره ها مثل حباب است و اهمیت ندارد و مهم تولید فیلم است. اگر اهمیت ندارد چرا باید برگزار شود و چرا باید بخش های مختلف آن مسوول و دم و دستگاه داشته باشد؟ آیا این مسئله که مردم همدان فیلم هندی دو ساعته و نیم را در یک سالن گرم و بدون تهویه مطلوب ببینند آنقدر اهمیت ندارد که برای این حس و حال آنها احترام گذاشت و فضای بهتری را برای آنها فراهم کرد؟ *** نشریه روزانه با این مقدمه ناخوش آیند جشنواره فیلم کودک فعالیت خود را آغاز می کند. یکی از اولین مسائلی که در خصوص این جشنواره توجه شرکت کنندگان را به خود جلب می کند کیفیت «نشریه روزانه» جشنواره است که با دیدن اولین شماره آن حرف و حدیث های مختلفی در مورد آن شنیده می شود. این نشریه که هر روز با تاخیر فراوانی به دست شرکت کنندگان می رسد محصول فعالیت خبرنگاران و نویسندگان همدانی است و رییس خبرگزاری ایرنا در همدان مسوولیت مدیریت آن را به عهده دارد اما نکته جالب توجه این است که از ماهها قبل از برگزاری جشنواره با یکی از روزنامه نگاران سینمایی برای انتشار این بولتن گفت و گوهایی صورت گرفته بود و او با استقرار در همدان فراهم آوردن مقدمات انتشار این بولتن را آغاز کرده بود اما اطلاع از رقم پرداختی سال گذشته جشنواره به سردبیر بولتن، سبب می شود تا وی نسبت به قرار داد فعلی خود به مسوولان جشنواره معترض شود و نتیجه این اعتراض نیز این می شود که توافقی برای افزایش قیمت شکل نمی گیرد و او به همراه تیم خود از جشنواره خارج می شوند و با تصمیم مسوولان جشنواره کار به روزنامه نگاران همدانی سپرده می شود. نشریه روزانه جشنواره نشان می دهد که باید برای جشنواره های این چنینی استانداردهایی را تعریف کرد تا با پیروی دقیق و کامل از آنها شاهد آثار کم کیفیتی از نوع بولتن امسال نباشیم. بولتن امسال مشکلات فراوانی داشت. از مشکلات نگارشی و ویرایشی که مثلا اسم کشور «پرتغال» به شکل «پرتقال» نوشته شده بود تا اشکال هایی همچون: تیترهای بلند و طولانی، ذکر نشدن روتیتر و زیرتیتر و از همه مهم تر لحن مطالب و مصاحبه ها که تناسبی با یک نشریه مکتوب نداشت و بیشتر شبیه لحن مجریان تلویزیونی بود. «شناسنامه» یکی از گرفتاری های دست اندرکاران بولتن بود که در طول چند شماره انتشار بارها جای آن تغییر کرد و از صفحه 4 تا صفحه 2 در حرکت بود. بولتن هیچ گونه نقد و بررسی درباره فیلم ها را منتشر نمی کند و این به دلیل تفکر خاصی است که گردانندگان آن دارند و گمان می کنند این کار«تضعیف جشنواره» است! این تصور باعث می شود تا چند بار در طول برگزاری جشنواره نیز میان دست اندرکاران بولتن با خبرنگارانی که از تهران آمده اند به دلیل انتشار برخی اخبار بگو مگوهایی کوتاه پیش بیاید. از شماره دوم کمیک استریپ هم به مطالب بولتن اضافه می شود اما محل قرار گرفتن آن ـ صفحه دو ـ که معمولا به انتشار اخبار اختصاص دارد بسیار عجیب است. ضمن اینکه مطالب ترجمه انگلیسی نیز به جای آنکه در بخش خاصی از بولتن متمرکز شود در کل بولتن پخش می شود. در این مسئله که مقصر اصلی در ارائه چنین کار بی کیفیتی چه کسی است نمی توان قضاوتی دقیق و قطعی کرد اما شاید اگر استانداردهایی دقیق برای چنین فعالیت هایی تعریف شود دیگر شاهد آثاری با کیفیت «روزنامه نگاری» در این زمینه نخواهیم شد.
*** زمزمه های خداحافظی جشنواره از همدان سه سال قبل در اولین میزگرد خبری جشنواره کودک، «علیرضا رضاداد» مدیر وقت فارابی خبر از توافقی 5 ساله میان استانداری همدان و معاونت سینمایی وزارت ارشاد برای برگزاری جشنواره در همدان داد اما امسال زمزمه های مختلفی در خصوص «پایان توافق سه ساله میان همدان و معاونت سینمایی برای برگزاری جشنواره» شنیده می شد. حتی جعفر زمردیان مدیر اجرایی جشنوارهنیز در گفت و گو با بولتن روزانه به توافق سه ساله اشاره می کند اما هیچ یک از دست اندرکاران جشنواره اطلاع دقیقی از آینده جشنواره ندارند و در این مورد اظهار نظری نمی کنند. در اظهار نظری دیگر «حمید عسگری» رییس ستاد استانی برگزاری جشنواره در مصاحبه با نشریه روزانه جشنواره تاکید می کند «همدان و جشنواره فیلم کودک در ساختار هم تنیده شده و هر کدام معرف و تداعی گر یکدیگر هستند و انتقال جشنواره از همدان تصوری نابجا است» اما با توجه به سوابق قبلی جشنواره کودک و چرخش آن در میان تهران و اصفهان و برگزاری یک دوره از آن در کرمان و نیز تغییر زمان برگزاری جشنواره خداحافظی جشنواره از همدان بعید نیست. شهر همدان برای بسیاری از شرکت کنندگان در دوره اول جشنواره آنقدر جذابیت و تازگی را داشت که در سفر به این شهر خاطرات خوشی از این شهر را در ذهن خود ثبت کنند. همدان در سالهای اخیر تلاش کرده تا پا به پای جشنواره رشد کند و مثلا در بخش فوتبال با در اختیار گرفتن «باشگاه پاس»، در زمینه های دیگر هم رشد داشته باشد. مسوولان این شهر امسال پس از سه دوره برگزاری این جشنواره تلاش کرده بودند تا زیرساخت هایی مانند سالن های سینما را ارتقاء بدهند. سالن با کیفیت شهید آوینی امسال با دو سالن به جمع برگزارکنندگان جشنواره پیوسته بود. نمایش فیلم ها در هفت سینمای شهرستان های همدان نیز از ابتکارهای قابل توجه برگزار کنندگان بود. از همه مهم تر مشارکت در ساخت 5 فیلم کودک که صرف نظر از کیفیت آنها اقدام قابل توجهی بود اما با همه رشدی که در این بخش ها صورت گرفته بود، زیر ساخت مهمی مانند «اینترنت» در هتل های برگزاری مراسم در اختیار میهمانان قرار نمی گرفت و دسترسی به آن به شدت مشکل بود. همدانی ها تمایل فراوانی به نگه داشتن جشنواره در شهرشان دارند. علت این مسئله هم این است که تصور می کنند رویدادی مانند جشنواره می تواند به رشد و ارتقای جایگاه شهر آنها در کلیت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور کمک کند. شکی نیست که اگر جشنواره به شکل رویدادی واقعی و جدی برگزار شود می تواند به این نتیجه منجر شود. در گزارشی که در صفحه 4 شماره 5 بولتن نیز منتشر می شود، این تصور به شکلی صریح و واقعی اینطور بیان می شود:« ظرفیت های گردشگری همدان منبع بی زوال استقلال مالی جشنواره»! اما جشنواره بیست و سوم فیلم کودک با آن «رویداد واقعی و جدی» که احتمالا در ذهن مسوولان استان همدان است تفاوت زیادی دارد. میهمانان هنگام ورود به هتل های محل اقامت کیف هایی را دریافت می کردند که داخل آن سی دی های مربوط به نشست های تخصصی بیست و دومین جشنواره فیلم کودک، فیلم مستند جشنواره، مالتی مدیای بیست و یکمین جشنواره، سی دی معرفی همدان و گنجنامه و یک برگ نظر سنجی قرار داشت. از اقلام دیگر موجود در این کیف می توان به برشورهایی اشاره کرد که در آن امکان تاریخی شهر همدان و حتی شهرهای اطراف به خوبی معرفی شده است. فیلمی درباره گنجنامه و تله کابین همدان نیز داخل این کیف قرار دارد که نمونه خوبی از مستند سازی یک پروژه است اما نکته جالب توجه اینکه در طول برگزاری جشنواره هیچ کس برای دریافت این برگه نظرسنجی به سراغ میهمانان نیامد و انگار در این بخش از کار نیز فقط شکل ظاهری آن اهمیت داشت! این نظر سنجی از سوی دبیرخانه جشنواره تهیه شده بود و شامل مواردی همچون: نحوه اقامت در هتل، وسایل ایاب و ذهاب،نحوه پذیرایی،برخورد عوامل اجرایی جشنواره،سالن های نمایش،برنامه های جانبی،بازدید از امکان دیدنی و تاریخی،میزان تسلط و ارایه اطلاعات مربوطه توسط ایدرها و مواردی از این دست بود. سوال چهارم این نظر سنجی چنین است: این جشنواره در تحقق اهداف زیر چقدر موفق بوده است: معرفی همدان به عنوان شهری با پیشینه تاریخی و فرهنگی( گزینه های عالی-خوب-متوسط- ضعیف) در همین گزینه از «تحقق اهداف جشنواره» نیز با همین چهار گزینه سوال شده اما توضیحی درباره اهداف جشنواره داده نشده تا میزان تحقق یا عدم تحقق آن معلوم شود.«تاثیر برگزاری جشنواره بر ایجاد انگیزه تولید کنندگان آثار سینمایی کودکان و نوجوانان» نیز سوال دیگری است که در این نظر سنجی مطرح شده است. به نظر می رسد دغدغه مسوولان جشنواره بیشتر برگزاری یک «میهمانی خوب و آبرومند» است تا یک رویداد جدی که بتواند مرجعی برای فیلم های کودک و نوجوان شود. طبیعتا سرنوشت مسوولان سینمایی و استانی در ادامه برگزاری این جشنواره در همدان می تواند موثر باشد. مسئله ای که تا چند ماه دیگر تاثیر خود را نشان خواهد داد.
*** موخره شیوه رایج در نگارش چنین گزارش هایی این است که در پایان بندی گزارش جملاتی از قبیل: البته در این زمینه حرف زیاد وجود دارد، باید جشنواره جدی گرفته شود، باید از هم اکنون برای سال بعد تصمیم گیری کرد و... ذکر کرد اما به نظر می رسد جشنواره کودک اگر بخواهد سال آینده باز هم در همدان برگزار شود، بیش از خوراک های خوش طعم و صرف هزینه های فراوان برای برگزاری گشت و گذار میهمانان، نیاز به برگزاری مشاورانی امین دارد. مشاورانی که بتوانند میان برگزارکنندگان تهرانی جشنواره و افراد استانی هماهنگی خوبی ایجاد کنند تا از طریق برگزاری چنین رویدادی در همدان ـ و یا هر شهر دیگر ـ چیز دندان گیری نصیب آن شهر و مردمانش شود. سیاست برگزار کنندگان جشنواره در طول سالهای گذشته به گونه ای بوده که دست اندرکاران استانی را در این رویداد آنطور که باید «بازی» نمی داده اند. یکی از دلایل بروز چنین مشکلی «فقدان مشخص بودن بخش های اجرایی» و«دیوان سالاری حاکم بر جشنواره» فیلم کودک است. به گونه ای که با وجود توانایی میزبان شهرستانی در ارائه برخی خدمات و انجام برخی فعالیت ها باز هم جشنواره اصرار دارد تا تمامی امور را از انتشار بولتن تا پذیرایی از میهمانان و... توسط همکاران تهرانی جشنواره صورت گیرد. چند سال قبل در زمان برگزاری این رویداد در اصفهان، طی توافق نامه ای که میان شهرداری اصفهان و دفتر جشنواره منعقد شد، تامین سه مقوله «فیلم های جشنواره»،«کاتالوگ» و «میهمانان» به اصفهانی ها سپرده شد. حتی قرار بود در یک پروسه زمانی دبیرخانه جشنواره نیز به اصفهان منتقل شود در این زمینه توافق های مکتوبی نیز صورت گرفت اما با شدت گرفتن اختلاف ها مسوولان جشنواره ظاهرا ترجیح دادند تا به جای اصلاح ساختار اشتباهی که اصرار دارد تا در تمامی زمینه ها از نیروهای خود استفاده کند؛ محل برگزاری جشنواره را تغییر دهند. به نظر می رسد سابقه ای که در این مورد در اصفهان شکل گرفت در مورد شهر همدان نیز در حال تکرار است و از سال آینده احتمالا یا باید محل دیگری برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شود و یا اینکه کشمکش های تازه ای برای در اختیار گرفتن مسوولیت های جشنواره صورت گیرد و تا زمانی که سیاست گذاران به اهمیت مسئله «تقویض اختیار» اعتقاد پیدا نکنند، همچنان کیفیت جشنواره تحت الشعاع چنین موضوعی خواهد بود. و نکته پایانی اینکه نباید یک چیز را فراموش کرد و آن اینکه تا رویدادی نتواند به معنی واقعی کلمه ملی باشد، هیچ گاه نمی تواند بین المللی شود.
نگارنده : رضا استادی
|